(( نمایشنامه خطبه غدیر ))
آدرس وبلاگ من در سایت تبیان(تا ظهور)
http://mj1359.tebyan.net
آدرس وبلاگ من در سایت کلوب(منتظر ظهور)
http://www.cloob.com/name/wgoleyas
آدرس وبلاگ دیگر من در سایت پارسی بلاگ (تاظهور)
http://wyas.parsiblog.com
آدرس فتوبلاگ من در (آلبوم تصاویر)
http://wyas.webphoto.ir
آدرس هاست من در سایت پرشین گیگ
http://asama.persiangig.com
صفحه اختصاصی مجموعه طراحی های من
http://pemamsajad.parsiblog.com/Pages/tarh
نوشته های من در تالارسایت کانون رهپویان وصال شیراز
http://rahpouyan.com/forum/search.asp?mode=DoIt&MEMBER_ID=8152
سه شنبه ساعت 16:30 عصر، مردم متدین و ولایت مدار شیراز در محکومیت اهانت به ساخت مقدس قران کریم از مقابل مجتمع فرهنگی شلمچه واقع در خیابان زند ، راهپیمایی نموده و به سمت میدان امام حسین(ع) حرکت خواهند نمود.
امام علی (ع): هر کس نفس خود شناخت به غایت و نتیجه هر علم و معرفتى رسیده است .
قرآن می گوید در این آسمانها و زمین نظر کنید، بروید هر چه هست بشناسید، ای انسان خودت را بشناس، جهانت را بشناس، خدایت را بشناس، زمانت را بشناس، جامعه و تاریخ خودت را بشناس.
حتی آیه « یا ایها الذین آمنوا علیکم انفسکم » " (مائده/105) ای اهل ایمان بر شما باد خودتان "
مفسرین می گویند یعنی خودت را بشناس . در آیه معروف " ذر " نکته عجیبی در باب شناخت خود و خودشناسی هست اگر چه به صورت رمز مانند بیان شده است. می گوید: " « اشهدهم علی انفسهم »" (اعراف/172)؛ مردم را شاهد بر نفسهای خود گرفت. شهادت یکوقت ادای شهادت است که اول انسان چیزی را دیده، بعد می خواهد برای دیگران نقل کند و شهادت بدهد، و یکوقت یکی را می آورند برای اینکه اول ببیند و بعد شهادت بدهد. آن را می گویند " ادای شهادت " و این را می گویند " تحمل شهادت ". قرآن می گوید خدا خود بشر را به خودش ارائه داد ( البته این آیه از آیات فطرت است )، خودش را شاهد بر خودش گرفت، یعنی گفت خودت را ببین ! « اشهدهم علی انفسهم » تا بشر خودش را دید، خدا گفت: « الست بربکم؟ » آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: بله ، نمی گوید خدا خودش را به بشر ارائه داد بعد گفت آیا من پروردگار شما نیستم، می گوید بشر را به بشر ارائه داد و بعد گفت آیا من پروردگار شما نیستم. به چه مناسبت (این طور گفت؟) (آیا) این مثل این است که آقای زید را (به کسی) نشان بدهند بعد بگویند آیا عمرو را نمی بینی؟ نه ، این حساب دیگر است.
از تعبیرات مختلف قرآن به خوبی استفاده میشود که باغهای بهشتی متعدد و گوناگون و دارای درجات است و درجات و مقامات آن به تعداد مراتب و مقامات بهشتیان است. هر گروهی از آنها طبق شایستگیهایی که دارند در باغهای بهشتی مسکن میگزینند.
مثلا پیامبر(ص) در تفسیر آیات سوره (الرحمن) میفرماید: "جنتان من ذهب للمقربین و جنتان من ورق لاصحاب البمین؛ دو باغ بهشتی از طلا برای مقربان درگاه الهی و دو باغ بهشتی از نقره برای اصحاب یمین است.(1)
درجات بهشت
1 - جنة الخلد: وعده این بهشت به متقین داده شده است. (جنه الخلد التی وعد المتقون).(2)
قرآن کریم راجع به جهنم هفت در قائل شده است (لها سبعة ابواب لکل باب منهم جزء مقسوم[1]) یعنی جهنم دارای هفت در و برای هر در هم جزء قسمت شده ای می باشد. (مثلا جزء آنانیکه به خدا شرک ورزیدند و جزء آنانیکه در خدا شک کردند و یک جزء مربوط به افرادی است که از خدا غفلت ورزیده اند) ولی در مورد ابواب بهشت در قرآن سخنی به میان نیامده است اگر چه جنة المأوی – جنة فردوس- جنة العدن- جنتی (جنت خداوند)- جنة عالیه- جنات النعیم- جنات مکرمون و ... آمده است. به نظر می رسد چون رضوان خداوند از همه بهشت ها بالاتر و بزرگتر است؛ بهشت خداوند که در سوره فجر بدان اشاره شده است (فادخلی عبادی و ادخلی جنتی) از همه بهشت ها فراتر و والاتر باشد.
درباره نحوه جمعآورى و تدوین قرآن، میان پژوهشگران علوم قرآنى دو دیدگاه وجود دارد: یک. در عهد رسولخداصلى الله علیه وآله وسلم این گروه مىگویند: قرآن در عهد رسول خداصلى الله علیه وآله و به صورت امروزى (ترتیب آیهها و سورهها) تدوین یافته است.
خنده فرشتگان درعالم قبر
رسول خدا(ص) از حضرت جبرئیل(ع) سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند؟ جبرئیل فرمود: بله.
«... المراه البارزه اذا ماتت فیسجی قبرها حتی یسوی علیه اللبن لئلا یطلع علی حجمها فتشحک الملائکه و تقول حین کانت مشتهاه فما سجیتموها و الان صارت منفره فسجیتموها...ی.
(یکی از آنجاهایی که فرشتگان میخندند) زمانی است که زن بیحجابی و بدحجابی میمیرد، و بستگان او را در قبر میگذارند و روی آن زن را با خشت و خاک میپوشانند تا بدنش دیده نشود. فرشتگان میخندند و میگویند: تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هر کسی را تحریک میکرد و به گناه میانداخت(پدر و برادر و شوهرش و...از خود غیرت نشان ندادند) و او را نپوشاندند، ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را میپوشانند.
1- تقیه در قتل نفس نمی باشد، مسلمان نمی تواند برای ترس از جان و مال و ناموس خود کسی را بکشد، چرا که تشریع تقیه برای جلوگیری از ریختن خونهاست.
2- تقیه در مواردی است که انسان ضرر و زیان انبوهی را دفع کند، بنابراین در زیان اندک و کم، تقیه، واجب نیست.
3- واجب نیست تقیه کننده در هنگام وضو بر روی کفش مسح کند و یا شرب خمر نماید و یا متعه حج (لذت بردن مردان و زنان از همسرانشان در فاصله بین عمره تمتع و حج تمتع) را کنار بگذارد. گرچه عدم وجوب در موارد یاد شده مختص به معصومین(علیهم السلام) است، که این ویژگی را، "زراره" در حدیث خود آورده است و از موارد اختصاصی اولیاء معصومین سلام الله علیهم اجمعین، بر شمرده است.
این آیات نیز به چند دسته تقسیم میشوند:
الف : آیاتی که خلقت همه انسان را از یک نفس واحد میداند:
« هو الذی انشأکم من نفس واحدة فمستقر و مستودع »47
« او خدائی است که همه شما را از یک تن در آرامشگاه و ودیعتگاهی بیافرید.»