سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یاوران مهدی (عج)
لوگوها


(( نمایشنامه خطبه غدیر ))


  • تاریخ ارسال : چهارشنبه 89/8/5, 2:35 عصر
  • دسته بندی :
  • نویسنده : لیلة القدر

سفر و جهانگردی در قران و حدیث و آداب سفر
 سفر و جهانگردی در قرآن و حدیث و آداب سفردکتر رحمانی مشتاق مهرعضو هیئت علمی دانشگاه تربیت معلم تبریزاین بس شرف سفر که در عالمتاریخ ز هجرت پیمبر شدبر من سفر از حضر به است ار چنداین شد چو نعیم و آن چو آذر شدبس کهتر طبع و ابله اندیشهکو کرد سفر, حکیم و مهتر شد(1)بنیاد تمدن اسلامی بر هجرت پیامبر(ص) از مکه به مدینه نهاده شده است. این امر به طور نمادین بر اهمیت سفر و هجرت در میان مسلمانان دلالت می کند. تشویقهای قرآن به سیر و سیاحت و تإمل در آفاق هستی و آثار تمدنهای پیشین. از همان قرنهای نخستین بعد از اسلام مسلمانان را به سفرهای سیاحتی, علمی و تجارتی برانگیخت و به گسترش و جامعیت نگرش و بصیرت آنها در جهان و کار جهان و احوال امتها و سرگذشت جوامع انسانی موجب شد.تإملی دوباره در آیات قرآن و اقوال و سنن پیامبر(ص) و امامان
معصوم(علیهم السلام) در خصوص سفر به لحاظ اهمیت آن در شکل گیری تفکر, نگرش و فرهنگ مسلمانان, ممکن است مایه الهام اندیشه ها و تإملات تازه ای در این زمینه باشد.در این آیات آثار تمدنهای پیشین, به مثابه آیینه عبرتی توصیف شده است که نظر
و تإمل در آن, موجب تنبه و اعتبار و انگیزه تفکر و بصیرت و بازنگری در زندگی
می شود.

در یکی از این آیه ها, حق تعالی, بعد از بیان آنچه بر سر تمدنهای مبتنی
بر ظلم و بیعدالتی آمده, برخورداری از دلهای آگاه و گوشهای شنوا را به سیر و
سیاحت و بازنگری در میراث عبرت انگیز تمدنهای گذشته منوط کرده است: (فکإین من قریه إهلکناها و هی ظالمه فهی خاویه علی عروشها و بئر معطله و
قصر مشید إفلم یسیروا فی الارض فتکون لهم قلوب یعقلون بها إو آذان یسمعون بها
فانها لا تعمی الابصار و لکن تعمی القلوب التی فی الصدور)(2).((چه بسیار شهرها و آبادیهایی که آنها را نابود و هلاک کردیم درحالی که(مردمش)
ستمگر بودند, به گونه ای که بر سقفهای خود فرو ریخت!(نخست سقفها ویران گشت و بعد
دیوارها بر روی سقفها) و چه بسیار چاه بر آب که بی صاحب ماند, و چه بسیار قصرهای
محکم و مرتفع!))((آیا آنان در زمین سیر نکردند, تا دلهایی داشته باشند که حقیقت را با آن درک
کنند; یا گوشهای شنوایی که با آن(ندای حق را) بشنوند؟! چرا که چشمهای ظاهر
نابینا نمی شود, بلکه دلهایی که در سینه هاست, کور می شود)).خداوند متعال همچنین در آیات مشابه دیگر با همین سخن ملامتبار و عتابآور و
برانگیزنده و هشداردهنده, منکران آیات خویش و دعوت پیامبرش را به گردش در روی
زمین و نظر و تإمل عبرت بینانه در سرنوشت اقوام و قبایل متقدم فرا می خواند و
این سیر و نظر را عاملی برای تنبه و تحول در بینش و نگرش آنها, قلمداد و بدیشان
یادآوری می کند که گرفتار شدن پیشینیان به چنان عقوبت و فرجام دردناکی, نتیجه
ظلم خدا بدیشان نیست, بلکه آنها, خود خویشتن را ستم کردند: (...فما کان الله
لیظلمهم و لکن کانوا إنفسهم یظلمون)(3).((...خداوند هرگز به آنان ستم نکرد, آنها به خودشان ستم می کردند!)).و خدا آنها را به خاطر گناهانشان فرو گرفت و هیچ قدرتی نبود که آنها را از
خشم و قهر خداوند باز دارد: (...فإخذهم الله بذنوبهم و ما کان لهم من الله من واق)(4).((...ولی خداوند ایشان به گناهانشان گرفت و در برابر عذاب او مدافعی
نداشتند(()).و نه آنها و نه هیچ چیز در آسمانها و زمین خدا را عاجز نمی توانند کرد: (...و ما کان الله لیعجزه من شی فی السموات و لا فی الارض...)(5). ((...نه چیزی
در آسمانها و نه چیزی در زمین از حوزه قدرت او بیرون نخواهد رفت...)). و چنین
عقوبتی در انتظار کافران نیز هست: (...دمر الله علیهم و للکافرین إمثالها)(6). ((...خداوند آنها را هلاک کرد و برای کافران امثال این مجازاتها خواهد بود(()).این تإمل در فرجام حیات دنیوی کافران و منکران رسالت انبیا, به آنان
خاطرنشان خواهد کرد که برای پرهیزگاران, سرای آخرت و زندگانی آن جهان, بهتر و
دلبستنی تر است:(...و لدار الاخره خیر للذین اتقوا)(7).((...و سرای آخرت برای پرهیزکاران بهتر است!)).همچنین پروردگار تعالی, عذر ضعف و زبونی ستمکاران به خویشتن را به دلیل فراخی
زمین خدا و امکان مهاجرت در آن نمی پذیرد: (ان الذین توفیهم الملائکه ظالمی إنفسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنا مستضعفین
فی الارض قالوا إلم تکن إرض الله واسعه فتهاجروا فیها)(8).((کسانی که فرشتگان(قبض روح) روح آنها را گرفتند, درحالی که به خویشتن ستم
کرده بودند. به آنها گفتند: شما در چه حالی بودید؟ (و چرا با این که مسلمان
بودید, در صف کفار جای داشتید؟!) گفتند:
ما در سرزمین خود تحت فشار و مستضعف بودیم. آنها(فرشتگان) گفتند: مگر سرزمین
خدا پهناور نبود که مهاجرت کنید؟! آنها(عذری نداشتند) و جایگاهشان دوزخ است و
سرانجام بدی دارند)).و در جای دیگر بندگانش را به عبادت و پرستش خویش می خواند اگرچه به بهای ترک
شهر و دیار خویش تمام شود: (یا عبادی الذین آمنوا ان إرضی واسعه فایای فاعبدون)(9).((ای بندگان من که ایمان آورده اید, زمین من وسیع است پس تنها مرا بپرستید(و
در برابر فشارهای دشمنان تسلیم نشوید)).آشنایی با سنتها و قوانین حاکم بر دگرگونیهای جوامع انسانی و برپایی و
فروپاشی تمدنها و دولتها(10), اطلاع از کیفیت آفرینش و برقراری نظام هستی به
مثابه دلیل امکان آفرینش مجدد در جهان آخرت(11), و نگریستن به آیات و نشانه های
حکمت و قدرت الهی در آفاق عالم, برای پی بردن به حقانیت او و کتابش (سنریهم
آیاتنا فی الافاق و فی إنفسهم حتی یتبین لهم إنه الحق)(12). ((به زودی نشانه های
خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان می دهیم تا برای آنان آشکار
گردد. که او حق است)). در قرآن, از اهداف دیگر سیر آفاقی محسوب شده است.خداوند متعال در جای دیگر از قرآن, اختلاف و گوناگونی زبانها و رنگهای انسانها
را که تنها با سیر در آفاق, قابل مشاهده است, از جمله آیات حکمت خود می شمارد: (و من آیاته خلق السموات و الارض و اختلاف إلسنتکم و إلوانکم ان فی ذلک لایات
للعالمین)(13).((و از آیات او آفرینش آسمانها و زمین و تفاوت زبانها و رنگهای شماست در این
نشانه هایی است برای عالمان!)).همچنین در بعضی آیات, جریان کشتی را در دریا, از آیات قدرت خود می خواند و
صحنه مخاطرهآمیزی از مسافرتهای دریایی را به زیبایی هرچه تمامتر تصویر می کند:(إلم تر إن الفلک تجری فی البحر بنعمه الله لیریکم من آیاته ان فی ذلک لایات
لکل صبار شکور و اذا غشیهم موج کالظلل دعوا الله مخلصین له الدین فلما نجاهم
الی البر فمنهم مقتصد و ما یجحد بآیاتنا الا کل ختال کفور)(14).((آیا ندیده ای که کشتی به نعمت خدا در دریا روان می شود تا خدا پاره ای از آیات
قدرت خود را به شما بنمایاند؟ در این برای مردم شکیبای سپاسگزار, عبرتهاست, و
چون موجهای عظیم همانند ابرها آنها را فرو پوشد, خدا را از روی اخلاص در دین
بخوانند و چون نجاتشان دهد و به خشکی برد, برخی به عهد خویش وفا کنند و جز
غداران کافر نعمت, آیات ما را انکار نکنند)).در آیه ای دیگر از قرآن, ستارگان, وسیله راهیابی در سفرهای دریایی و خشکی
شمرده شده اند:(و هو الذی جعل لکم النجوم لتهتدوا بها فی ظلمات البر و البحر...
)(15). ((او کسی است که ستارگان را برای شما قرار داد تا در تاریکیهای خشکی و
دریا به وسیله آنها راه یابید...)). و آخرین نکته قابل ذکر این که مشاهده آیات
خلقت در ضمن سیر و سفر, فقط برای مومنان روشندل سودمند می افتد و غیر مومنان را
فایده ای نمی بخشد:(قل انظروا ما ذا فی السموات و الارض و ما تغنی الایات و النذر عن قوم لا
یومنون)(16).((بگو نگاه کنید چه چیز (از آیات خدا و نشانه های توحیدش) در آسمانها و زمین
است. اما این آیات انذارها به حال کسانی که (به خاطر لجاجت) ایمان نمیآورند,
مفید نخواهد بود!)).سیر و سفر در احادیث و اخباردر متون حدیث, خبری به چند صورت از نبی اکرم(ص) روایت شده است که در آن,
پیامبر مسلمانان را برای برخورداری از تندرستی و بهره مندی از نعمتها و کسب روزی
حلال, به سفر فرا خوانده است, ((سافروا تصحوا و ترزقوا)) یا ((سافروا تصحوا و
تغنموا)) درباره اهمیت همسفر در سپردن راه, پیامبر اکرم(ص) فرموده است:
((الرفیق ثم الطریق))(17). همین حدیث در کتاب مقامات حمیدی به این صورت نقل شده
است که ((الدلیل ثم السبیل و الرفیق ثم الطریق))(18) در ابیات منسوب به علی(ع)
ترک شهر و دیار به قصد جست و جوی بزرگی, مورد تحریض و تإکید واقع و برای
مسافرت , پنج فایده شمرده شده است بر طرف شدن غم و اندوه و به دست آوردن اسباب
معیشت و تحصیل دانش و ادب و همنشینی با شخصی بزرگوار ایشان در این ابیات, خواری
و اندوه و پیمودن بیابانها و تحمل سختیها را برای مرد آزاد(19), بر زیستن در
میان سخن چینان و حسدورزان ترجیح داده است.تغرب عن الاوطان فی طلب العلیو سافر ففی الاسفار خمس فوائدتفرج هم و اکتساب معیشهو علم و آداب و صحبه ماجدفان قیل فی الاسفار ذل و محنهو قطع فیافی و احتمال الشدائدفموت الفتی خیر له من مقامهبدار هوان بین واش و حاسددر اقوال پیشوایان دینی, بر رعایت آداب اجتماعی سفر(20). تإکید بسیار شده
است. اولین نکته ای که در سخن ایشان, با اهمیت تلقی شده, انتخاب سرپرست و مدیر
برای هیإت یا جمع همراهان است. اگرچه فقط سه نفر باشند.از رسول اکرم(ص) روایت شده است که: ((اذا کان ثلاثه فی سفر فلیومرو إحدهم)).
رعایت اصول زندگی اجتماعی از قبیل مشورت در کارها و گشاده رویی و جوانمردی و
همیاری و همکاری و ملاحظه حال همسفران از نکاتی است که در این توصیه ها, تکرار و
تإکید شده است.امام صادق(ع) از لقمان نقل کرده اند: که او به پسرش سفارش کرد که وقتی با
مردمی, مسافرت می کنی, با آنان در کار خود و ایشان, رایزنی کن و در مقابل آنها,
خنده رو باش و درباره زاد و توشه خود با ایشان گشاده دستی کن و وقتی تو را به
مهمانی می خوانند, اجابت کن و زمانی که از تو یاری بخواهند به یاریشان بشتاب و
در سه چیز بر آنها برتری جوی: دوام خاموشی, بسیاری نماز و بخشش جانانه و
صمیمانه از آنچه با توست از چهارپایان و مال و توشه راه. زمانی که دیدی دوستانت
راه می افتند, با ایشان همراهی کن و وقتی که آنها را در حال انجام کاری ببینی,
با ایشان به کار بپرداز و از سالمندترین آنها, حرف شنوی کن(21).پیامبر گرامی اسلام(ص), از این که سربار دیگران شوند, اکراه داشته اند و دیگران
را نیز به تعهد و مسوولیت پذیری مخصوصا در مسافرتها فرا خوانده اند. از سیره عملی
آن حضرت روایت شده است که ایشان در سفری از یارانش خواست گوسفندی بکشند, (هرکسی
عهده دار کاری شد) یکی ذبح آن را بر عهده گرفت و دیگری پوست کندنش را و آن یکی
تکه تکه کردن و آن دیگری پختنش را (وقتی نوبت به پیامبر رسید) آن حضرت فرمودند:
من نیز برای شما هیزم جمع می کنم. پیامبر را سوگند دادند که به زحمت نیفتد و کارها را به آنها واگذارد ولی آن
حضرت پاسخ دادند که: ((و لکن الله عزوجل یکره من عبده اذا کان مع إصحابه إن
ینفرد من بینهم)).خدای عزوجل از بنده خود ناپسند می شمارد که وقتی با دوستان خویش است خود را از
ایشان جدا کند. و بعد برخاست تا برای آنها هیزم گرد آورد!(22).با این حال, طبیعی است که وقتی گروهی در نزد ایشان, از مردی به نیکی یاد
می کنند که تمام طول سفر را به تهلیل و تسبیح و ذکر خدا پرداخته است با تعجب از
آنها می پرسند که پس چه کسی علوفه دام او را تإمین می کرد و برای او غذا می پخت؟
وقتی آنها پاسخ می دهند که همگی ما این کار را برای او انجام می دادیم, پیامبر
می فرمایند: ((کلکم خیر منه)) همگی شما از او بهترید! و براساس همین بینش
بزرگوارانه و سلوک فروتنانه است که سرور قوم را خدمتکار آنها در سفر
می داند((سید القوم خادمهم فی السفر))(23).حساسیت امر انتخاب همسفران و مراعات و ملاحظه کرامت انسانی و مناعت طبع افراد
در نظر پیشوای معصوم, امام صادق(ع) از این روایت به خوبی آشکار می شود.از شهاب بن عبد ربه نقل شده است که گفت: به امام صادق(ع) گفتم: تو مرا
می شناسی و از گشاده دستی و بخشندگی من بر دوستانم باخبری, آیا با گروهی از ایشان
در راه مکه همراهی کنم تا بر آنها بذل و بخشش نمایم؟ فرمودند: ای شهاب! چنین
مکن! اگر تو گشاده خرجی کنی و آنها نیز چنان کنند بر ایشان ستم کرده ای و اگر
آنها بدان قادر نباشند و (از ولخرجی) بپرهیزند آنها را خوار کرده ای پس با افراد
همشإن و همانند خود همراهی و دوستی کن ((فإصحب نظرإک)) بخشیدن توشه راه خود
به همسفران; و پرهیز از مخالفت و ستیزه جویی با همراهان; و خوش خلقی و بذله گویی و
حفظ اسرار ایشان -حتی بعد از جدایی از آنها- و کثرت یاد خدا در همه حال, از
اصول جوانمردی در سفر از دیدگاه پیامبر اکرم(ص) به شمار آمده اند.از نکته های جالب توجه در سفارشهای رسول خدا(ص) در مورد سفر, تشویق به آوردن
ارمغان و سوغاتی است(24). اگرچه سنگی باشد: ((اذا خرج إحدکم الی سفر ثم قدم
علی إهله فلیهدهم و لیطرفهم و لو حجاره)) از جمله های عربی که گاهی مثل و گاهی
حدیث به شمار آمده است, عبارت ((السفر معیار الاخلاق))(25). ((و سیروا سیر
اضعفکم)). (پا به پای ضعیفترین فرد کاروان ره بسپارید) است(26).پی نوشت :1ـ علی شطرنجی, به نقل از امثال و حکم دهخدا: ص 974.2ـ الحج: 45 و 46.3ـ الروم: 9.4ـ المومن: 21.5ـ فاطر: 44.6ـ محمد: 10.7ـ یوسف: 109.8ـ النسإ: 97.9ـ عنکبوت: 56.10ـ آل عمران.11ـ عنکبوت.12ـ فصلت: 53.13ـ الروم: 22.14ـ لقمان: 31 و 32.15ـ انعام: 97.16ـ یونس: 101.17ـ میزان الحکمه: 468.18ـمیزان الحکمه: 469.19ـ مقامات حمیدی: 127.20ـ امثال حکم: 976.21ـ میزان الحکمه: 470.22ـ میزان الحکمه: 473.23ـ میزان الحکمه: 473.24ـ میزان الحکمه: 474 و 475.25ـ میزان الحکمه: 474.26ـ مقامات حمیدی: 129.

منبع: مجله درسهایی از مکتب اسلام شماره 12
http://whc.ir/tooba/books/view.php?id=7000129&iid=7002637


لطفا به اشتراک بزارید تا همه استفاده کنند

  ارسال به نت ایران   محبوب کن - فیس نما     ارسال به کلوب   افسران   ارسال به افسران ولایت     شبکه اجتمایی سنگریها  


تبلیغات