سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یاوران مهدی (عج)
لوگوها


(( نمایشنامه خطبه غدیر ))


  • تاریخ ارسال : یکشنبه 89/1/8, 4:55 عصر
  • دسته بندی :
  • نویسنده :
 مردی خدمت پیامبر ص آمد و از فقر شکایت کرد ، آن حضرت فرمود: وقتی داخل خانه خود شدی ، سلام کن ، خواه کسی در خانه باشد  خواه نباشد ، و برمن  سلام فرست و بعد از آن ، سوره اخلاص را بخوان .آن مرد چنان کرد و در اندک روزی  توانگر شد ، چنان که به همسایگان و خویشان خود کمک مالی می کرد .

* اما م جعفر ع  فرمود :چون بنده صلوات بگوید ، مستجاب می شود و هر دعایی که بعذ از آن بکند نیز مستجاب می گردد .

*پیامبر ص : هر کس بر من زیاد صلوات بفرستد از تلخی مر گ و جان کندن ایمن گردد.

*رسول اکرم ص  : کسی که یک بار بر من صلوات فرستد خداوند دری از سلامتی بر او می گشاید.

*امام صادق ع: صلوات بر پیامبر همه جا سزاوار است به ویژه هنگام عطسه کردن و وزش باد و غیر آن.

*رسول اکرم ص : هر که یک صلوات بر من بفرستد ، خدا ده درود بر وی می فرستد و ده گناه از او آمرزیده می شود .

*پیامبر اکرم ص : هر کس یکصد بار  محمد و آل محمد  صلوات بفرستد  خداوند صد حاجت او را بر آورده سازد .

*مرد فقیر و ثروتمند ، صلوات از راههای ثروتمند شدن!

فقیری به طلب رزق و روزی سر گردان بیرون خانه رفت  که در مسجدی  واعظی بالای منبر بود و مردم را به صلوات ترغیب و تشویق می کرد  که : در فرستادن صلوات کوتاهی نکنید  زیرا اگر ثروتمند  صلوات بفرستد  خداوند در مالش برکت می دهد و اگر فقیر  صلوات دهد  خدا از آسمان روزی او را می فرستد .

      آن فقیر خارج شد و به صلوات دادن مشغول شد  و سه روز این کار را مدام تکرار کرد  تا گذرش بر خرابه ای افتاد  پایش به سنگی گیر کرد  آن سنگ را برداشت و زیر آن  خمره ای پر از طلا بود  و با خودش گفت من روزی خود را از آسمان میخواهم نه از زمین و سنگ را روی سبوی  طلا گذاشت و به منزل برگشت و  ماجرا را برای زنش  تعریف میکرد  که همسایه  یهودی  وی مخفیانه این گفتگو را گوش می کرد   .اما زنش عصبانی شد و اعتراض کرد .

   مرد یهودی فورا سراغ خمره طلا رفت و به خانه آورد  وقتی سر آن را برداشت دید پر از مار و عقرب است !  و چنین پنداشت که مرد مسلمان  قصد فریب و ازار وی را داشته است پس تصمیم گرفت  خمره را بالای خانه مرد مسلمان ببرد و از  روزنه  روی سرشان بریزد تا ادب شوند !

     از روزنه دید که زن و مرد با هم مشاجره می کنند و زن می گوید ای مرد چرا  خمره طلا را نیاوردی و باید این گونه با فقر و تنگدسنی زندگی را بگذرانیم ؟  مرد فقیر گفت امیدوارم خدا از آسمان روز ی مان را بدهد .  بالا را نگاه کرد دید از روزنه طلا به پایین ریخته می شود  و شروع به صلوات دادن کرد و زنش را با خوشحالی صدا می کرد .  یهودی دید از سبو زر و طلا  می آید آن را بر گرداند دید  داخلش فقط عقرب و مار است !  دوباره  به پایین ریخت دید طلا می شود  به ذهنش رسید  که این قضیه همانند قضیه حضرت موسی است که آب نیل برای  قطبی  ها خون بود و برای  سبطی ها آب !  در همان لحظه مرد فقیر را بالای بام دعوت کرد  و به این ترتیب هم مرد فقیر  ثروتمند شد و هم او  سعادت پیدا کرد و مسلمان شد .


لطفا به اشتراک بزارید تا همه استفاده کنند

  ارسال به نت ایران   محبوب کن - فیس نما     ارسال به کلوب   افسران   ارسال به افسران ولایت     شبکه اجتمایی سنگریها  


تبلیغات