(( نمایشنامه خطبه غدیر ))
انّما العلم ثلاثه : آیهٌ محکمه أو فریضهٌ عادلهٌ او سنّهٌ قائمه و ما خلاهنّ فهو فضل»
علم را از جهت تأثیر مستقیم در سود و زیان دنیایی و یا اخروی و رسیدن به کمال واقعی انسانی نیز میتوان تقسیم نمود، «روزی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ داخل مسجد شدند در حالی که مردم اطراف شخصی را گرفته بودند. حضرت سؤال کردند او کیست؟ گفته شد، او علامه است و از همه مردم به انساب و اشعار عرب و قواعد زبان و وقائع جاهلیت آگاهتر است. حضرت در جواب فرمودند: این علمی است که به جاهل آن ضرر نمیرساند و عالمش را سود نمیبخشد. انّما العلم ثلاثه : آیهٌ محکمه أو فریضهٌ عادلهٌ او سنّهٌ قائمه و ما خلاهنّ فهو فضل»[1] با توجه به این روایت میتوان علوم را این طور تقسیم نمود: 1) غیر سودمند در امر آخرت و کمال انسان که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ با بیان «و ما خلاهنّ فهو فضل» به آن اشاره دارند: مثل علم انساب. 2) سودمند در امر آخرت: که به فرموده پیامبر بر سه دستهاند: 1) آیه محکمه: که گفته شده مراد از آن اصول اعتقادات است. 2) فریضه عادله: که مراد از آن را علم اخلاق و اخلاقیات دانستهاند. 3) سنه قائمه: که اشاره به احکام شریعت و حلال و حرام دارد.[2]
تقسیم علوم مفید در جهت کمال و قرب به پروردگار:
«امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمودند: همه علم مردم را در چهار قسم یافتم: 1) اول اینکه پروردگار خود را بشناسی.
2) دوم اینکه بدانی با تو چه کرده است. 3) سوم اینکه بدانی از تو چه خواسته است. و 4) چهارم اینکه بدانی چه چیز ترا از دینت خارج میکند.»[3]
گر چه تقسیمات دیگری نیز نسبت به علم در روایات صورت گرفته، لکن به همین مقدار بسنده میکنیم.
تقسیم علوم از لحاظ حکم فراگیری آن در اسلام:
علوم را از لحاظ حکم فراگیری آن در اسلام در پنج گروه میتوان دسته بندی نمود: 1) واجب 2) حرام 3) مستحب
4) مباح 5) مکروه. با این بیان که علوم به دو دسته عمده تقسیم میشوند: دسته اول: علومی که از یادگیری و تعلیم آنها صریحاً نهی شده مثل علم سحر و یا برای برد و جامعه فساد آفرین هستند و همینطور علومی که شخص به قصد ضرر زدن به دیگران میآموزد، تعلم این دسته از علوم حرام میباشد مگر در مواقع ضرورت، مثلاً سحر را برای ابطال سحر دیگران بیاموزد. دسته دوم: علومی که مشخصات گروه قبل را ندارند، که اینها نیز بر دو گروهند: 1
1) دانشهائی که مقدمه سازندگی مادی و یا معنوی، دنیوی و یا اخروی، فردی و یا اجتماعی میباشند و بدون آنها اساس حیات مادی و معنوی انسان به مخاطره میافتد؛ تحصیل این علوم به صورت واجب عینی مثل شناخت عقائد و تکالیف شرعیه و یا واجب کفائی مثل علم طب و شیمی بر همگان لازم است.
2) دانشهائی که نقش حیاتی در زندگی فرد و یا اجتماع ندارند. این گروه خود بر سه قسماند:
الف)مستحب: هر دانشی که مقدمه تقویت بنیه مادی و یا معنوی فرد یا جامعه است و بدون آن ضربهای به نیازهای وارد نمیشود، در صورتیکه با قصد قربت فرا گرفته شوند عمل مستحبی محسوب میگردند.
ب) مباح: همین دانشهائی دسته قبل اگر بدون قصد قربت آموخته شوند مباح به حساب میآیند.
ج) مکروه: دانشهائی که مقدمهفساد نیستند اما سودی نیز در بر ندارند اگر موجب تضییع عمر گردند و انسان را از مقصد دور نمایند لغو و مزموم و مکروه به شمار میآیند. مثل علم انساب.[4]
تذکر نهائی:
با توجه به دیدگاههای متفاوت در زمینه علوم و با وجود جهان بینیهای گوناگون دسته بندیه و تقسیمهای مختلفی نسبت به علم به صورت جزئی و علوم به صورت کلی صورت گرفته است که بعضاً هیچگونه سازگاری با هم ندارد، لذا در هنگام قضاوت در مورد این تقسیمبندیها ابتداء باید پیش فرضها و زاویه دید اشخاص را مورد مطالعه قرار داد و سپس نسبت به درستی یا نادرستی و جامع بدون یا نبودن تقسیم اظهار نظر نمود.
[1] . اصول کافی، ج 1، ص 37 (انتشارات علمیه اسلامیه - با ترجمه و شرح سید جواد مصطفوی).
[2] . اصول کافی، ، ص 38. (انتشارات علمیه اسلامیه - با ترجمه و شرح سید جواد مصطفوی).
[3] . اصول کافی، ، ص 63.
[4] . سیمای علم و حکمت در قرآن و حدیث، ص 151، محمدی ری شهری (دارالحدیث / اول).
منبع :سایت اندیشه قم
http://www.andisheqom.com/Files/olama.php?level=4&scid=5767