(( نمایشنامه خطبه غدیر ))
در 14 اسفندماه 1357 هجری شمسی فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر تشکیل کمیته امداد صادر شد. این نهاد برای ایجاد رفاه و برقراری تسهیلاتی در امر کمک رسانی به محرومان جامعه دایر شد. گفتنی است این نهاد انقلابی اکنون بنام کمیته امداد امام خمینی مشغول فعالیت است.
سابقه کمیته امداد امام خمینی (ره) به سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ـ حدوداً سالهای 1342- 1343 باز می گردد که تعدادی از انقلابیون که در زمره یاران امام (ره) بودند، ماموریت یافتند که به خانواده های زندانیان، نیازمندان و مبارزین رسیدگی کنند. امدادگری بویژه در دوران اوج گیری انقلاب در طی سالهای 57 – 56 که اعتصاب و تحصن همه جا را فرا گرفت به منظور حمایت از اعتصاب کنندگان و زندانیان ادامه یافت.
آیه 35 سوره نور:
* اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَوةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فىِ زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنهََّا کَوْکَبٌ دُرِّىٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لَّا شَرْقِیَّةٍ وَ لَا غَرْبِیَّةٍ یَکاَدُ زَیْتهَُا یُضىِءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلىَ نُورٍ یهَْدِى اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِکلُِّ شىَْءٍ عَلِیمٌ
تفسیر قمى: صالح بن سهل همدانى گفت از حضرت صادق علیه السّلام شنیدم مىفرمود در باره آیه اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ مشکات فاطمه علیها السّلام است «فِیها مِصْباحٌ» امام حسن «الْمِصْباحُ» حسین است فِی زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ.
فاطمه زهرا بین زنان دنیا و زنان بهشت چون ستارهاى درخشان است یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ که میدرخشد از نژادى مبارک یعنى نژاد ابراهیم لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ نه یهودى است و نه نصرانى یَکادُ زَیْتُها یُضِیءُ علم از او میتراود وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ.
امامى از این خانواده پس از امام دیگر یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ خداوند هر که را بخواهد هدایت مىکند بائمه علیهم السّلام وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ.
خداوند براى مردم مثل میزنند او بهر چیزى دانا است.
آیه 35 سوره نور:
اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَوةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فىِ زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنهََّا کَوْکَبٌ دُرِّىٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لَّا شَرْقِیَّةٍ وَ لَا غَرْبِیَّةٍ یَکاَدُ زَیْتهَُا یُضىِءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلىَ نُورٍ یهَْدِى اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِکلُِّ شىَْءٍ عَلِیمٌ
مشکاة در اصل به معنى روزنه و محل کوچکى است که در دیوار ایجاد مىکردند و چراغهاى معمول قدیم را براى محفوظ ماندن از مزاحمت باد و طوفان در آن مىنهادند، و گاه از داخل اطاق طاقچه کوچکى درست مىکردند و طرفى را که در بیرون اطاق و مشرف به حیاط منزل بود با شیشهاى مىپوشاندند، تا هم داخل اطاق روشن شود و هم صحن حیاط، و در ضمن از باد و طوفان نیز مصون بماند، و نیز به محفظههاى شیشهاى که به صورت مکعب مستطیلى مىساختند و درى داشت و در بالاى آن روزنهاى براى خروج هوا، و چراغ را در آن مىنهادند گفته شده است.
کوتاه سخن اینکه:" مشکاة" محفظهاى براى چراغ در مقابل حمله باد و طوفان بود، و از آنجا که غالبا در دیوار ایجاد مىشد نور چراغ را نیز متمرکز ساخته و منعکس مىنمود.
مقام معظم رهبری، در اهمیت خطابه و منبر و نقش بیبدیل آن فرمودهاند:
«درست است که بحمدالله بیانات علمای متعددی - چه در مرکز و چه در شهرستانها- به عناوین مختلف و به حسب اقتضای نماز جمعه، یا بعضی از مناسبتهای دیگر و نیز درسها و بحثهایی که دارند، در رادیو و تلویزیون منتشر میشود؛ لیکن هیچ کدام از این کارها، جای حرکت روحانی روبهروی با مردم را نمیگیرد. هیچ چیز، جای تبلیغ روبهرو و چهره به چهره را -آن طوری که رسم ما روحانیون بوده است که با مردم حرف میزدیم- نمیگیرد.
گروههای مردم، همان گروههایی هستند که در محلات مختلف شهرها و روستاها پراکندهاند. برای هر گروهی، بایستی یک روحانی در حدّ کافی و لازم باشد که با اینها بالمواجهه حرف بزند و نیازهای دینی و عقدههای ذهنی اینها را دربارة مسائل دینی برطرف بکند.
اگر چه چیزهای دیگری هم لازم است؛ اما هیچ چیزی جای این را نمیگیرد، حتی کتاب هم جای این کار بخصوص را نمیگیرد. این، چیزی است که ما در جامعة ایرانی و دینی خودمان، آن را داشتیم. در کشورهای دیگر، کمتر چنین چیزی هست. حتی مثلاً در کشور عراق -اگر بگوییم خصوصیات جامعة شیعی را دارد- این شکل نبوده و نیست. این، متعلق به جامعة ماست که روحانیون در همة سطوح مختلف، در شهرها و محلات و روستاهای گوناگون و در بین عشایر، با مردم روبهرو و مواجه هستند؛ با آنها حرف میزنند؛ حساب و کتاب دارند؛ سر و کار عموم مردم با آنهاست؛ مرجع درد دلها و بیان شبهههای ذهنی و مشکلات روحی مردمند و نیز غمگسار آنها هستند.
ما باید آنچه را که در گذشته، در این زمینههای روحانی، یا به تعبیر شاید رساتر، زمینههای ملایی و آخوندی داشتیم، تقویت بکنیم. آنچه را قبلاً بوده، نباید بگذاریم از دست برود؛ بلکه باید آن را بیشتر بکنیم. من گمان میکنم که الآن در این زمینه کمبود داریم.»
منبع:http://www.ido.ir/a.aspx?a=1388020203
در آستانه ماه مبارک رمضان و برگزاری مراسم سخنرانی - موعظه - دعاو نیایش و مراسم شبهای قدر یک انتقاد بزرگ داریم متاسفانه در بسیاری از جلسات مذهبی که جمعیت زیادی از مردم حضور دارند صدای بلندگوها بسیار کم و بیشتر جمعیت خانم ها هم مشغول صحبت هستند و بچه ها هم سرگرم بازی و تفریح هستند.پس بهتر هست قبل از برگزاری مراسم اول سیستم صوتی را را تنظیم کردبعد جمعیت زیادی را دعوت کرد.ما هر وقت می رویم اصلا صدای سخنران را نمی شنویم و فقط صدای همهمه و بازی بچه ها را می بینیم ...خدا کند این مشکل عمدی نباشد...و مشکل بعدی این هست که وسط دعا می آیند پذیرایی می کنند که همین نیز باعث حواس پرتی می شود..
فقط حسینیه سید الشهدا کانون رهپویان وصال هست که الحمد الله صدای بلندگوهایش بسیار قوی است وبودجه آنچنانی هم ندارند که بخواهند پذیرایی داشته باشند ...
ولی همین حسینیه ساده با کمترین امکانات فقط با یک میکروفن و سخنران و چند مداح حدود زیادی
از جوانان را جذب کرده و تعدادی شهید هم داده
مراسم شبهای قدر کانون رهپویان وصال
ولی بیشتر مجالس شهر با وجود خرج بسیار و دکور زیبا آنچنان تاثیر پذیر نیستند ..
کاش به جای کیفیت مجالس کمی هم به فکر کمیت و محتوای مجالس باشیم...
برگردیم به دوران امام خمینی ایشان در یک حسینیه محقر و یک منبر خالصانه ملیونها انسان را آگاه کرد...
باید گفت مردم عادی کجا بجز این محافل و مجالس باید با دین و مسایل روز و احکام آشنا شوند...
این جا هم اگر به گوششان نرسد فردا همه ما مسئولیم
امر به معروف و نهی از منکر هم جز واجبات دین هست.دین فقط نماز و روزه نیست...
همه ما مسئولیم...
در آخرین لحظات حیات حضرت زهرا(علیهاالسلام) وقت آن رسیده بود که ایشان رازهایى را که در این مدت در سینه نهان داشته بود در قالب وصیتهاى لازم الاجراء با همسرش درمیان بگذارد. از این رو، عرضه داشت :
پسر عمو! من خبر مرگ خویش را دریافت کردهام و لحظه به لحظه به زمان دیدار پدر بزرگوارم نزدیکتر مىشوم، اکنون تو را به انجام خواستههایى که در دل دارم سفارش مىکنم.
امام علی(علیهالسلام) به او فرمود: دخت رسول خدا(صلى الله علیه و آله)! هر چه دوست دارى سفارش کن .
امام بر بالین زهرا نشست و از افراد حاضر در خانه خواست خارج شوند و سپس فاطمه زهرا (علیهاالسلام) لب به سخن گشود و عرضه داشت:
پسر عمو! بر این باورم از آن زمان که زندگى خود را با تو آغاز کردم، در خانهات دروغ نگفتم و به تو خیانت نورزیدم و از اطاعتت سر بر نتافتم؟
امام فرمود:
حاشا! از چنین چیزى فاطمه جان! تو به عظمتِ خداوند آگاهتر و فردى نکوکارتر و پروا پیشهتر و گرامىتر و ترس و بیم تو از خدا بیشتر از آن است که من تو را بر نافرمانىات مورد نکوهش قرار دهم. جدایى و از دست دادنت برایم بس دشوار است، ولى راه گریزى از آن نیست، به خدا سوگند! با رفتنت مصیبت جانسوز رسول خدا(صلى الله علیه و آله) را یک بار دیگر برایم تازه کردى، بارِ جدایى و رحلتِ تو فوقالعاده سنگین است، همه از خداییم و به سوى خدا باز مىگردیم، مصیبت و فراق تو آنقدر اندوهبار است که سختتر و دردناکتر و رنجآورتر و غمانگیزتر از آن وجود ندارد! مصیبتى است که عزا و مصیبتى فراتر از آن نمىتوان سراغ داشت.
اجازه ندهى هیچ یک از افرادى که در حقم ستم روا داشتند در تشییع جنازهام حاضر شوند.
سپس لحظاتى هر دو گریستند و امام سر مبارک فاطمه(علیهاالسلام) را بر سینه نهاد و آنگاه فرمود:
(فاطمه جان!) هرگونه وصیتى مىخواهى به من سفارش کن، به وصیّتهایت مو به مو عمل خواهم کرد و هر چه را به من فرمان دادهاى به انجام مىرسانم، و فرمان تو را بر کار خود ترجیح مىدهم.
زهراى مرضیه(علیهاالسلام) عرضه داشت:
پسر عمو! خداوند از ناحیه من به تو پاداش خیر عنایت کند، نخستین وصیّتم این است که پس از من زنى را به ازدواج خویش درآورى... زیرا مردان بدون زن نمىتوانند ادامه زندگى دهند .و سپس معروض داشت:
سفارش بعدىام این است که اجازه ندهى هیچ یک از افرادى که در حقم ستم روا داشتند در تشییع جنازهام حاضر شوند، زیرا آنان دشمنانِ خدا و رسولند و رخصت ندهى هیچ کدام از آنان یا هوادارانشان بر جنازهام نماز بگزارند و شبانگاه، آن زمان که دیدگان مردم آرامش یافت و چشمها به خواب رفت، مرا به خاک بسپار. (1)
ابن عباس وصیت نوشته شدهاى را از آن مخدّره روایت کرده که در آن آمده است:
این وصیت فاطمه دخت رسول خدا(صلى الله علیه و آله) است و گواهى مىدهد معبودى جز خداى یکتا نیست و محمد(صلى الله علیه و آله) بنده و فرستاده اوست، بهشت و جهنّم حق است و روز قیامت بى تردید فرا خواهد رسید و خداوند در آن روز مردگان را از قبرها برمىانگیزاند و زنده مىکند. على جان! من فاطمه دختر محمدم، خداوند مرا به ازدواج تو درآورد تا در دنیا و آخرت از افتخار همسرىات برخوردار باشم، تو از دیگران به من سزاوارترى، مرا شبانه حنوط نما و غسل بده و کفن کن و بر جنازهام نماز بگزار و در تاریکى شب به خاکم بسپار، و هیچ کس را خبر نکن، تو را به خدا مىسپارم و تا دیدار روز قیامت به فرزندانم درود و سلام مىفرستم.(2)
امام عسکری علیهالسلام
«فانّ الرجل منکم اذا ورع فی دینه و صدق فی حدیثه و ادّی الامانة و حسن خلقه مع الناس، قیل هذا شیعیٌّ فیسرّنی ذلک. اتّقوا اللّه و کونوا زیناً و لاتکونوا شیناً، جرّوا الینا کلّ مودّة و ادفعوا عنّا کلّ قبیح، فانّه ما قیل فینا مِنْ حُسْنٍ فنحن اهله، و ما قیل فینا مِنْ سُوءٍ فما نحن کذلک
اگر کسی از شما در دینش ورع داشته و راستگو باشد و ادای امانت کند و با مردم خوش رفتار باشد، میگویند: «این، یک شیعه است.» و همین مسأله، من را شادمان میکند. از خدا بترسید و تقوای الهی را پیشه خود سازید (و با اعمالتان) زیور و زینت برای ما باشید و مایه زشتی (و بد نامی) ما نباشید. هرگونه دوستی را برای ما جلب کنید و هر بدی را از ما دور سازید. زیرا هر خوبی که در حقّ ما گفته شود، سزاوار آنیم و هر بدی که در حقّ ما گفته شود، شایسته آن نیستیم.»
// تصاویر دلربا ... از ... " خانه حضرت زهرا.س "
viewtopic.php?p=7093
-:-:- مسجد حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها در مدینه -:-:-
viewtopic.php?t=2244
تصاویری از درب خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها)
viewtopic.php?p=7133
تصاویر پشت زمینه زیبا مناسب با فاطمیه(س)
viewtopic.php?t=473
::: آواتارهای مذهبی ::: / متناسب با فاطمیه/
viewtopic.php?p=6655#6655
انا عطیناک الکوثر
viewtopic.php?t=2178
کلیپ فاطمیه 1
viewtopic.php?t=2161
خداوند در روز قیامت ندا میدهد:
فاطمه! مـن تـو را فاطمه نامیدم و به وسیله تـو، دوستان و پیروانت
و دوستان فرزندانت و پیروانشان را از آتـش دور گردانیـدم.
وعده مـن حق است و هرگز تخلف نمیکنـم ...
برای انجام کارهای مهم اجتماعی مخصوصا ایجاد یک انقلاب وسیع و گسترده در تمام شئون زندگی قبل از هر چیز یک نیروی مصمم انسانی لازم است که با اعتقاد لازم و آگاهی کامل و تعلیمات لازم فکری و فرهنگی و پرورش های اخلاقی برای این کار ساخته شده باشد.
و این دقیقا کاری بود که پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله در مکه در سالهای نخستین بعثت بلکه در تمام دوران عمرش انجام داد و به همین دلیل و به خاطر وجود همین زیر بنای محکم، نهال اسلام به سرعت نمو کرد و جوانه زد و شاخ و برگ آورد.
انچه در آیه ی آخر سوره مزمل آمده نمونه زنده و بسیار گویایی از این برنامه ی حساب شده است: دستور به عبادت دو سوم یا حداقل یک سوم از شب آن هم توام با تلاوت و دقت در آیات قرآن مجید تاثیر عجیبی در روح مسلمانان گذارد و آنها را برای قبول « قول ثقیل » و « سبح طویل » آماده ساخت. این حرکت ها و ناشئه های شبانه که به تعبیر قرآن « اشدوطا» و « اقوم قیلا» بود، سرانجام کار خود را کرد و گروهی اندک از توده های محروم و قشرهای مستضعف و در بند چنان ساخته شدند که شایستگی برای حکومت بر بخش عظیمی از جهان را پیدا کردند.
و امروز هم اگر ما مسلمانان بخواهیم عظمت و قدرت دیرین را بازیابیم، راه همین راه و برنامه همین برنامه است. هرگز نباید انتظار داشته باشیم با افرادی ضعیف و ناتوان از نظر تفکر و ایمان، افرادی که پرورش های لازم فرهنگی و اخلاقی را نیافته اند، سیطره « یهود » را از قلب کشورهای اسلامی براندازیم و دست زورگویان و ابر جنایتکاران را از ممالک اسلامی کوتاه کنیم.
این سخنی ست دامنه دار، اما آنجا که کس است یک حرف بس است.
تفسیر نمونه / ج 25 / ذیل آیه 20 سوره مزمل / ص 198-199