(( نمایشنامه خطبه غدیر ))
در حدیث نبوى آمده که در دل هر بندهاى دو دیده نهانى است که به واسطه آن دو، غیب را مى نگرد و چون خدا بخواهد در حق بندهاى نیکى کند، دو چشم دلش را مى گشاید تا به واسطه آن، آنچه را که از دیدگان ظاهریش نهان است، بتواند دید.
فاذا ارادالله بعبد خیرا، فتح له العنیت التین فى قلبه فابصر بهما الغیب و امر آخرته و اذا اراد به غیر ذلک ترک القلب بما فیه ، بحار، ج 70،ص 53.
امام زین العابدین (ع ) : پس هر گاه خداوند به بنده اى خوبى را اراده کند دو چشمى را که در قلب اوست باز نموده تا با آن غیب و امر آخرت خود را ببیند و چون غیر از این را اراده نماید، قلب را به آن چه در آن است وامى گذارد...
انذار با اعلان خطر کردن و تنبه و آگاهی دادن مؤمن و بر حذر داشتن ایشان
از تمایل به انحرافات و کژیها، موجب حفظ و هدایت او شده و
تبشیر با ایجاد شوق و رغبت در رسیدن به مقصد، سبب شتاب و سرعت او در این راه میگردد.
خداوند هدف عمده و اساسی بعثت انبیاء را در هدایت و راهنمایی انسان به صراط مستقیم و نزدیک ساختن روح و باطن او به ذات لایزال الهی، قرار داده است . از اینروست که جمیع انبیاء از آدم تا خاتم (ع) تمام اهتمام و مساعی خویش را در ایفاء چنین مسئولیت خطیری بکار بسته و از هیچ کوششی دریغ نورزیدند، تا آدمی به فلسفه عالیه خلقت ، که همان رشد و تعالی و تقرب الیالله است ، نائل آید. بر این اساس ضرورت هدایت و راهنمایی انسان، ایجاب میکند تا انبیاء الهی در امر تبلیغ و دعوت خویش ، به شیوهها و روشهای مناسبی از جانب خداوند برای روح و روان پیچیده انسان مقرر گردیده است ، توجه کافی را مبذول داشته و با اعمال آن بر تربیت نفوس ، فائق آیند.
از جمله این روشها، "انذار و تبشیر" میباشد که قرآن آن دو را بعنوان دو رکن اساسی در رشد و تربیت نفوس ، معرفی کرده است . بطوریکه خداوند سبحان که خود اولین منذر و مبشر عالم هستی است در آیات شریفه، هدف از ارسال رسولان را در انذار و تبشیر بیان مینماید زیرا این دو اهرم تربیتی در کنار هم و به همراه یکدیگر موجب حفظ و هدایت و سرعت و شتاب مؤمنین در مسیر الیالله میگردند. بدین معنا که انذار با اعلان خطر کردن و تنبه و آگاهی دادن مؤمن و بر حذر داشتن ایشان از تمایل به انحرافات و کژیها، موجب حفظ و هدایت او شده و تبشیر با ایجاد شوق و رغبت در رسیدن به مقصد، سبب شتاب و سرعت او در این راه میگردد. البته شواهد قرآنی دال بر آن است که انذار دارای عمومیتی است که در تبشیر نیست ، چون انذار شامل مؤمنین و کفار میشود و ممکن است در بعضی موارد سازنده نبوده و کفار معاند به سبب سرپیچی و طغیان، بدان هدایت نیافته و دچار عذابهای سخت الهی شوند. و لذا تبشیر را که همیشه سازنده و خاص مؤمنین است مقرر فرمود و شاید بهمین سبب است که خداوند در اکثر آیات مربوط به انذار و تبشیر، بشارت را بر انذار مقدم داشته. منذرات و مبشرات در قرآن بسیار است که هر کدام دارای تقسیماتی در رابطه با دنیا و آخرت میباشد، که به تبع آن آثاری را در حیات فردی و اجتماعی انسان نمایان میسازد.
ناهید واعظیجزئی؛
http://dbase.irandoc.ac.ir/00290/00290053.htm
سوره مریم:وَ إِنَّ اللَّهَ رَبىِّ وَ رَبُّکمُْ فَاعْبُدُوهُ هَاذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ(36)
فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِن بَیْنهِِمْ فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن مَّشهَْدِ یَوْمٍ عَظِیمٍ(37)
أَسمِْعْ بهِِمْ وَ أَبْصِرْ یَوْمَ یَأْتُونَنَا لَاکِنِ الظَّلِمُونَ الْیَوْمَ فىِ ضَلَالٍ مُّبِینٍ(38)
وَ أَنذِرْهُمْ یَوْمَ الحَْسْرَةِ إِذْ قُضىَِ الْأَمْرُ وَ هُمْ فىِ غَفْلَةٍ وَ هُمْ لَا یُؤْمِنُونَ(39)
خداى یکتا پروردگار من و شماست، او را پرستید که راه راست همین راه خداپرستى است. (36)
آن گاه طوایف مردم در میان خود اختلاف کردند پس واى بر این مردم کافر از حضور در آن روز بزرگ قیامت. (37)
روز محشر که خلق به سوى ما بازآیند چقدر شنوا و بینا شوند! ولى امروز (که باید حقیقت را بشنوند و ببینند) مردم ستمکار همه به گمراهى و ضلالت آشکار فرو رفتهاند. (38)
و (اى رسول ما) امت را از روز غم و حسرت (یعنى روز مرگ و قیامت) بترسان که آن روز دیگر کارشان گذشته است و آنها سخت از آن روز غافلند و به آن ایمان نمىآورند. (39)
امر به معروف و نهى از منکر اتمام حجت بر گناهکار است
تا نگوید: کسى به من تذکر نداد. و عذرى است براى مؤمن تا به او گفته نشود: چرا فریاد نزدى؟
شرط وجوب امر به معروف احتمال اثر است؛ یعنى اگر احتمال اثر نمىدهى، واجب نیست؛ نه آنکه ممنوع است.
روایتی هست که می فرماید: «لتأمرنّ بالمعروف و لتنهون عن المنکر او لیسلّطنّ اللّه علیکم شرار کم فیدعو خیارکم فلا یستجاب لهم»؛
باید امر به معروف و نهی از منکر را میان خودتان اقامه کنید، رواج دهید و نسبت به آن پایبند باشید. اگر نکردید، خدا اشرار و فاسدها و وابسته ها را بر شما مسلّط می کند؛
مقام معظم رهبری مبلّغان را در ارائة محتوا به مخاطب اصلی برنامة تبلیغ چهره به چهره، یعنی نسل جوان توجه میدهند و میفرمایند: «... مدتهاست که برای مخاطبین جوان، برنامهریزی میکنند. ممکن است ما غفلت کرده باشیم؛ اما دشمن ما غفلت نکرده است! سعی دارند به وسیله رادیوها، جزوهها، ابزارها و روشهایی که متناسب با طبیعت جوان و شهوات قشرهایی از جوانان هم هست، دلها و فکرهای آنها را متوجّه و تسخیر کنند و در آنها اعمال نفوذ نمایند. این هم دلیل دیگری است که باید توجه بیشترِ شما به جوانان باشد که جوان، آسانپذیر و زودپذیر است؛ چون دل او نورانی است. هنوز آلودگی در دلهای جوانان به قدر افرادی از قبیل بنده که سنی از آنها گذشته است، نیست و سختپذیر نشدهاند. نورانی هستند؛ میتوانند به راحتی حقیقت را درک کنند و بیایند و آن را بشنوند و بپذیرند. این هم دلیل دیگری برای گزینش این قشر است. پس، از اول که شما به فکر تبلیغ هستید و میخواهید مطالبی را برای بیان دین و اخلاق و هر آنچه باید گفته شود، انتخاب کنید، هدف را مخاطبه با جوانان قرار دهید. این، نوع محتوا را تحت تأثیر قرار خواهد داد. امروز کدام محتوا مهم است؟ ما باید چه چیزی را در منبرِ تبلیغ، برای مردم بیان کنیم؟ میتوان در یک کلمه گفت: مباحثی که عقاید دینی، آنها را مستحکم و راسخ کند؛ لیکن همین جمله، قابل تفسیر و تبیین است. بعضی از عقاید دچار تزلزل و اضطراب نیست. آن کس که میخواهد مخاطب خود را هدایت کند، ابتدا باید ببیند آن بخش جهالت او و آن بخش آسیبپذیر ذهن او، کجاست. باید آن امواجی را که بر روی ذهن مخاطبین شما تلاش و کار میکند تا تخریب نماید، بشناسید، تا بدانید جوان، چه چیزی را احتیاج دارد که به او بگویید. طوری نباشد که دهها سؤال در ذهن مخاطب ما وجود داشته باشد و ما به جای پاسخگویی به آن سؤالها و استفهامها، یک مطلب دیگر را که اصلاً برای او مورد سؤال نیست، مطرح کنیم.»(2/2/1377).
توضیح واژهی فساد:
کلمهی فساد نقیض کلمهی صلاح است. این واژه در زبان فارسی نیز همین معنا را دارد و اصولاً این کلمه از زبان عربی به فارسی منتقل شده است. در لغتنامه دهخدا؛ فساد یعنی تباه شدن، ضد اصلاح وشرارت و بدکاری میباشد. از بررسی آیات قرآنی استفاده میشود که؛ هر عملی که انسان و جامعهی بشری را از رسیدن به سعادت واقعی دور کند، فساد نام دارد و واژهای که در قرآن مقابل فساد به کار برده شده است صلاح است:
«وَ إِذَا قیلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فی الأَرْضِ قَالُوا إِنّمَا نَحْنَ مَصْلِحُونَ» «و هنگامی که به آنان گفته شود در زمین فساد نکنید، میگویند ما فقط اصلاح کنندهایم» (بقره / 11)
1- امام صادق علیه السلام در ضمن گفتارى فرمود:
«یغفر للجاهل سبعون ذنباً قبل ان یغفر للعالم ذنب واحد»(61)
«هفتاد گناه از جاهل، بخشیده مىشود قبل از آنکه یک گناه از عالم، بخشیده گردد.»
2- رسول اکرم صلى الله علیه وآله در ضمن گفتارى فرمود:
«اگر عالمان دین و زمامداران، فاسد شدند، مردم نیز فاسد مىشوند.»(62)
و در سخن دیگر فرمود:
«عوام امت من اصلاح نمىشوند مگر با اصلاح خواص امت من!»
شخصى پرسید: خواص امت چه کسانى هستند؟. فرمود:
«خواص امتى اربعة: الملوک و العلماء و العباد و التجار»
خواص امت من چهار دستهاند: 1- زمامداران. 2- دانشمندان. 3- عابدان. 4- تاجران.
شخصى دیگر پرسید: چگونه؟ پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود:
«زمامداران چوپانان مردمند، وقتى چوپان گرگ شود، گوسفندان چگونه بچرند؟ و علما طبیبان مردمند، وقتى طبیب بیمار باشد، بیماران را چه کسى درمان کند، بندگانِ عابد خداوند راهنماى مردمند، اگر راهنما گمراه شد، چه کسى راه رونده را هدایت مىکند؟ و تاجران امین مردمند، وقتى که امین خیانت کرد، به چه کسى باید اطمینان نمود؟»(63)
3- نیز رسول اکرم صلى الله علیه وآله فرمود:
در روز قیامت، خداوند با سه کس سخن نگوید، و به آنها توجه نکند و آنها را پاک نسازد و براى آنها عذاب دردناک است:
«شیخ زان و ملک جبّار و مُقِلّ مُختال»(64)
«پیر زناکار، و سلطان جبار و فقیر متکبر.»
4- امام صادق علیه السلام به یکى از اصحاب به نام شقرانى فرمود:
«ان الحسن من کل احد حسنٌ و انّه منک احسن لمکانک منّا، و انّ القبیح من کل احد قبیح و انّه منک اقبح»(65)
«اى شقرانى! نیکى از هر شخص نیکو است، ولى از تو که به ما نسبت دارى نیکوتر است، و زشتى از هر کسى زشت است ولى از تو زشتتر.»
5- امیرمؤمنان على علیه السلام فرمود:
«زَلّةُ العالم تُفسد العَوالِم»(66)
«لغزش عالم، همهى عالمها را تباه مىسازد.»
و نیز فرمود:
«زلّة العالم کانکِسار السّفینَة تُغَرق و تُغرقُ معَها غَیرها»(67)
«لغزش عالم همانند شکسته شدن کشتى در دریا است هم خود غرق مىشود و هم موجب غرق شدن سرنشینانش مىگردد.»
بنابراین گناه مسئولین، چهرهها، علما، نهادها، نویسندگان، بزرگان و سادات بیشتر به حساب مىآید.
اشاره:
در گسترة ملاقاتکنندگان بافضیلتی که به این شرافت دیدار امام(ع) وصول پیدا کردهاند، عالمان و رهبران دینی را میبینیم که بهویژه در مواقع اضطرار عالم اسلام، خصوصاً شیعیان آنگاه که همة امیدها منقطع و تلاشها بیثمر مانده، با توسّل به حجت پروردگار و صاحب امرشان، از گرداب هلاکت و نابودی به ساحل امن و امان رهایی یافتهاند. در این نوشتار، در پی آن هستیم که انواع و گونههای این تشرفات را بر مبنای اشارات و رهنمودهای امام زمان(ع) به تشرفیافتگان مورد بررسی قرار دهیم.
پرسش :چه کسانی بی حساب به بهشت و چه کسانی بی حساب به جهنم می روند؟
پاسخ :دین اسلام مبانی و اصولی دارد که از جمله آنها اعتقاد به معاد می باشد. بر اساس این اصل مهم دینی انسان ها پس از زندگی در این دنیا در روز قیامت از عالم قبر به امر الهی برانگیخته شده و در صحرای محشر در پیشگاه خداوند متعال حاضر می شوند تا به اعمال آنها رسیدگی شود و هر کسی به جزای عمل خود برسد، اهل خیر و نیکی به بهشت و اهل شر و بدی به جهنم وارد شوند.
در قرآن کریم و روایات اسلامی مطالب زیادی راجع به قیامت، حساب و کتاب و نوع زندگی در جهان آخرت و نیز وصف نعمات بهشتی و عذاب های جهنمی بیان شده که نشان از اهمیت این موضوع دارد.