(( نمایشنامه خطبه غدیر ))
آیه 35 سوره نور:
اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَوةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فىِ زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنهََّا کَوْکَبٌ دُرِّىٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لَّا شَرْقِیَّةٍ وَ لَا غَرْبِیَّةٍ یَکاَدُ زَیْتهَُا یُضىِءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلىَ نُورٍ یهَْدِى اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِکلُِّ شىَْءٍ عَلِیمٌ
مشکاة در اصل به معنى روزنه و محل کوچکى است که در دیوار ایجاد مىکردند و چراغهاى معمول قدیم را براى محفوظ ماندن از مزاحمت باد و طوفان در آن مىنهادند، و گاه از داخل اطاق طاقچه کوچکى درست مىکردند و طرفى را که در بیرون اطاق و مشرف به حیاط منزل بود با شیشهاى مىپوشاندند، تا هم داخل اطاق روشن شود و هم صحن حیاط، و در ضمن از باد و طوفان نیز مصون بماند، و نیز به محفظههاى شیشهاى که به صورت مکعب مستطیلى مىساختند و درى داشت و در بالاى آن روزنهاى براى خروج هوا، و چراغ را در آن مىنهادند گفته شده است.
کوتاه سخن اینکه:" مشکاة" محفظهاى براى چراغ در مقابل حمله باد و طوفان بود، و از آنجا که غالبا در دیوار ایجاد مىشد نور چراغ را نیز متمرکز ساخته و منعکس مىنمود.
" زجاجه" یعنى" شیشه"، و در اصل به سنگهاى شفاف مىگویند، و از آنجا که شیشه نیز از مواد سنگى ساخته مىشود و شفاف است به آن" زجاجه"
گفته شده.
و در اینجا به معنى حبابى است که روى چراغ مىگذاشتند تا هم شعله را محافظت کند و هم گردش هوا را، از طرف پائین به بالا، تنظیم کرده، بر نور و روشنایى شعله بیفزاید.
" مصباح" به معنى خود" چراغ" است که معمولا با فتیله و یک ماده روغنى قابل اشتعال افروخته مىشده است.
جمله یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ اشاره به ماده انرژىزاى فوق العاده مستعد براى این چراغ است، چرا که" روغن زیتون" که از درخت پر بار و پر برکتى گرفته شود یکى از بهترین روغنها براى اشتعال است آنهم درختى که تمام جوانب آن به طور مساوى در معرض تابش نور آفتاب باشد، نه در جانب شرق باغ و کنار دیوارى قرار گرفته باشد و نه در جانب غرب که تنها یک سمت آن آفتاب ببیند، و در نتیجه میوه آن نیمى رسیده و نیمى نارس و روغن آن ناصاف گردد.
و با این توضیح به اینجا مىرسیم که براى استفاده از نور کامل چنین چراغى با درخشش و تابش بیشتر نیاز به چهار عامل داریم:
چراغدانى که آن را از هر سو محافظت کند بى آنکه از نورش بکاهد، بلکه نور آن را متمرکزتر سازد.
و حبابى که گردش هوا را بر گرد شعله تنظیم کند، اما آن قدر شفاف باشد که به هیچوجه مانع تابش نور نگردد.
و چراغى که مرکز پیدایش نور بر فتیله آن است.
و بالآخره ماده انرژىزاى صاف و خالص و زلالى که آن قدر آماده اشتعال باشد که گویى بدون تماس با شعله آتش مىخواهد شعلهور گردد.
اینها همه از یک سو، در حقیقت بیانگر جسم و ظاهرشان است.
تفسیر نمونه، ج14، ص: 477