سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یاوران مهدی (عج)
لوگوها


(( نمایشنامه خطبه غدیر ))


  • تاریخ ارسال : چهارشنبه 88/11/28, 12:5 صبح
  • دسته بندی :
  • نویسنده : لیلة القدر

هجرت، ضرورت انقلاب‏
هجرت رسول خدا (ص) از مکه به یثرب در تاریخ اسلام اهمیتى ویژه دارد. انتخاب این حادثه به عنوان مبدأ تاریخ اسلام نیز آن را در نزد مسلمانان به‏یاد ماندنى کرده‏است.
هجرت نقطه عطفى بود در مبارزه پیامبر بزرگوار اسلام علیه ستمگرى اشراف قریش و آغازى بود براى رشد انسانهاى ستمدیده در فضاى آزادى و عدالت.
مفهوم هجرت‏
واژه هجرت در لغت به معناى بریدن و دورشدن از کسى است، با تن با زبان یا با قلب . هجرت با تن، همانند هجرت پرندگان مهاجر و دورشدن با زبان چونان اظهار عدم رضایت پدرى از فرزند خویش و دورشدن با قلب، همچون انزجار مؤمن از کارهاى زشت و ناپسند افراد بدکردار است.
مهاجرت در عرف عموم به معناى رفتن از مکانى به مکان دیگر است و در عرف اسلامى به هجرت رسول خدا (ص) از مکه به مدینه اطلاق مى‏شود ؛ مهاجرتى که تا زمان فتح مکه براى مهاجران ممنوع بود که به آن شهر بازگردند، زیرا کافران بر این شهر سلطه داشتند
ارزش هجرت از دیدگاه قرآن کریم‏
هجرت در راه‏خدا، در قرآن‏کریم ارزشى همسنگ‏ایمان به خداوند و جهاد در راه او دارد.


                       «الَّذینَ آمَنوُا وَ هاجَروُا وَ جاهَدوُا فى سَبیلِ اللَّهِ بِامْوالِهِمْ وَ انْفُسِهِمْ اعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَاللَّهِ ...»

آنان که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا به مال و جانشان جهاد کردند، در نزد خدا درجه‏اى بزرگتر دارند.
کسانى که براى حفظ دین خود هجرت کرده‏اند و در این راه کشته شده یا وفات یافته‏اند نیز همانند شهیدان، از روزى نیکوى خداوند بهره‏مند خواهند شد.
 «وَالَّذینَ هاجَروُا فى سَبیلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلوُا أَوْ ماتوُا لَیَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقاً حَسَناً»

و کسانى که در راه خدا هجرت کردند، سپس کشته شدند یامردند، البته خداوند به آنها روزى نیکو مى‏دهد.
مهاجران علاوه بر بهره‏مندى از پاداش اخروى، در دنیا نیز از جایگاهى نیکو برخوردار خواهند بود؛ و زندگى آنان بهبود خواهد یافت.
 «وَالَّذینَ هاجَروُا فى اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِموُا الَنُبَوِّئَنَّهُمْ فى الدُّنْیا حَسَنةً»

آنان که پس از آنکه به آنها ستم شد، مهاجرت کردند، ما در دنیا به آنان جایگاهى نیکو مى‏دهیم.
ضرورت هجرت‏
نگه‏داشتن دین بر هر دیندارى واجب است، و ترک دین در زمانى که راه گریز باز باشد توجیه‏پذیر نیست، حتى اگر به قیمت از دست رفتن مال و از هم پاشیدن زندگى مهاجر تمام شود. در تاریخ خوانده‏ایم که برخى از مسلمانان صدراسلام در زیر شکنجه‏هاى مشرکان، در حالى که قلب آنان سرشار از ایمان بود، اظهار کفر کردند و خداوند نیز آنان را معذور دانست، ولى باید بدانیم که این واقعه مربوط به زمانى است که مسلمانان هیچ راه گریزى در پیش‏رو نداشتند و مجبور بودند، در مکه بمانند؛ اما زمانى‏  که امکان مهاجرت فراهم آمد، بر همگان واجب شد تا خانه و کاشانه خود را ترک و به مدینه هجرت کنند
کسانى که دینشان در خطر مى‏افتد و توانایى هجرت کردن دارند، باید چنین کنند؛ وگرنه در پیشگاه خداوند هیچ عذرى نخواهند داشت و بدترین عذابها را خواهند چشید . در تاریخ آمده‏است که طایفه‏اى از اهل مکه مسلمان شدند، ولى ایمان خود را از مشرکان پنهان کرده، در آن شهر ماندند. این گروه براثر اجبار مشرکان، در جنگ بدر شرکت جسته، تعدادى از آنها به قتل رسیدند . تعدادى از مسلمانان به مسلمان بودن آنها شهادت دادند. آنگاه، از جانب خداوند این آیه شریفه، نازل شد:
 «انَّ الَّذینَ تَوَفّیهُمُ الْمَلائِکَةُ ظالِمى أَنْفُسِهِمْ قالوُا فیمَ کُنْتُمْ قالوُا کُنَّا مُسْتَضْعَفینَ فىِ الأَرْضِ، قالوُا الَمْ تَکُنْ ارْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِروُا فیها فَأُلئِکَ مَاْویهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصیراً»

همانا کسانى که فرشتگان جانشان را مى‏گیرند در حالى که بر خویشتن ستم کرده‏اند.
از آنان بازپرسند که در چه کار بودید؟ پاسخ دهند که ما در زمین مردمى ضعیف و ناتوان بودیم. گویند: آیا زمین خدا پهناور نبود که در آن هجرت کنید؟ و جایگاه اینان جهنم است و بد جایگاهى است.
مسلمانان آیه یاد شده را بر دیگر مسلمانانى که با چنین وضعیتى در مکه زندگى مى‏کردند، نوشتند تا در کار خود بیندیشند و از میان کافران هجرت کنند تا بتوانند خداوند را آزادانه عبادت کنند و هم از گرفتار شدن به مشکلاتى که بر دیگران گذشته، در امان باشند «5».
این داستان براى عراقیهاى طرفدار اسلام و انقلاب اسلامى در جنگ تحمیلى عراق علیه ایران نیز رخ داد. کسانى در سپاه عراق بودند که میل به جنگ با لشکریان اسلام‏                    
نداشتند، ولى به میدان نبرد آورده شدند. عده‏اى از آنان به دست سپاهیان اسلام کشته شدند و برخى نیز به اجبار به سوى رزمندگان ایرانى آتش گشودند.
انواع هجرت‏
دین‏انسان مؤمن تنهادر معرض خطردشمن خارجى‏نیست، بلکه وسوسه‏هاى درونى نفس نیز براى وى دشمنى غدّار به شمار مى‏رود. او همچنان که موظّف است خود را از دشمن خارجى حفظ کند، از دشمن درونى هم باید هجرت گزیند. به گریختن از چنگ دشمنان خارجى هجرت آفاقى و به سر برتافتن از فرمان نفس، هجرت انفسى گفته مى‏شود.
از رسول خدا (ص) نقل شده‏است که فرمود:
 «افْضَلُ الْهِجْرَةِ انْ تَهْجُرَ السُّوءَ»

برترین هجرت این است از که بدى هجرت کنى.
هجرتى که در این درس درباره‏اش بحث شده، هجرت آفاقى و حرکت در زمین براى حفظ دین و پرستش خداوند بى‏شریک است. همان کارى که پیامبر اسلام (ص) و یاران آن حضرت انجام دادند.
هجرت در زندگانى پیامبران‏
هجرت در راه خداوند یکى از اصول مبارزاتى پیامبران در برابر ستمگران تاریخ بوده است. فرستادگان خداوند سبحان زمانى که از مبارزه رویاروى بازمى‏ماندند، هجرت اختیار کرده، بدین وسیله نفرت و انزجار خود را از جَوِّ حاکم بر جامعه اعلام مى‏داشتند.
یا آنکه در هجرت اقدام به گردآورى نیرو کرده و علیه ستمگران حاکم قیام مى‏کردند.
مشهورترین هجرت قبل از پیامبر اسلام (ص) از آنِ حضرت موسى (ع) است. او با فرعون درافتاد و همراه یاران خویش مورد تعقیب او قرار گرفت و براى آنکه پیروانش را از ستم فرعون- که ادعاى خدایى داشت- برهاند سرزمین مصر را ترک کرد.
                 
قرآن کریم به واقعه مزبور چنین اشاره دارد:
 «وَ لَقَدْ اوحَیْنا الى‏ موُسى‏ انْ اسْرِ بِعِبادى فَاضْرِبْ لَهُمْ طَریقاً فى‏الْبَحرِ یَبَساً لا تَخافُ دَرَکاً وَ لا تَخْشى‏ فَاتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنوُدِهِ فَغَشِیَهُمْ مِنَ الیَمِّ ما غَشِیَهُمْ»

به موسى وحى کردیم که بندگانم را حرکت ده و در دریا راهى خشک برایشان پدید آور. نه از رسیدن (فرعون) ترسناک باش و نه (از غرق شدن در دریا) اندیشه دار.
از آیه‏هاى قرآنى و روایتهاى تاریخى چنین برمى‏آید که ستمگران هیچ‏گاه موفق نشده‏اند، مهاجران را بازگردانند؛ چنان که فرعون نتوانست موسى (ع) را بیابد، اصحاب کهف از دسترس تعقیب‏کنندگان دور ماندند و قریش نتوانستند مهاجران مسلمان را از حبشه یا یثرب بازگردانند.
قرآن کریم درباره قوم حضرت موسى مى‏فرماید:
 «یا بَنى‏اسْرائیلَ قَدْ أَنْجَیْنکُمْ مِنْ عَدُوِّکُمْ وَ واعَذِناکُمْ جانِبَ الطُّورِ الْأَیْمَنَ وَ نَزَّلْنا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى»

اى بنى‏اسرائیل! هرآینه شما را از (چنگال) دشمنان نجات دادیم و کناره فرخنده طور را به شما وعده دادیم و به شما شکرک درختى و پرنده خوش‏گوشت ارزانى داشتیم.
همچنین قرآن کریم، داستان تعدادى از جوانان خداجوى را نقل مى‏کند که از بیم کافران به غارى پناه بردند. آنان در مدت حدود سیصد سال به حال خواب در آن غار ماندند، وقتى بیدار شدند هنوز هم با احتیاط رفتار مى‏کردند که مبادا به دست تعقیب کنندگان بیفتند، در حالى که اینان که براى رضاى خداوند هجرت کردند به سلامت بودند و از کافران اثرى نبود
پیامبر بزرگوار اسلام، هنگام هجرت به مدینه، مدت سه روز در غارى به نام «ثور» نزدیک مکه به سر برد، در حالى که مشرکان با تمام امکانات در پى‏اش مى‏گشتند.               
جستجوگران تا نزدیک غار هم آمدند، اما وقتى تارهاى عنکبوت را بر درش تنیده یافتند، خام شده، بازگشتند.
نمونه دیگر مهاجرانى که مى‏شود گفت در چنگال دشمن قرار داشت و با این حال جان به سلامت برد، امام خمینى قدس سرّه بود. تعقیب کنندگان پیامبران با معجزه الهى از یافتن آنان ناتوان ماندند، اما این‏بار معجزه خداوند بگونه‏اى دیگر تجلّى کرد. امام را مى‏دیدند اما کارى نتوانستند انجام دهند و او در پیش چشم دشمنان اسلام اهداف خدایى خویش را پى‏گرفت.
هجرت رسول خدا (ص)
پیش از این گفتیم که کار اسلام در یثرب بالاگرفت و رسول خدا (ص) نیز به مسلمانان دستور داد تا مکه را به قصد آن شهر ترک کنند. در همین روزها مشرکان به این نتیجه رسیدند که باید آن حضرت را بکشند. پس از این تصمیم قریش بود که رسول خدا (ص) عزم هجرت به یثرب کرد و در شب پنج‏شنبه اول ماه ربیع سال چهاردهم بعثت مکه را ترک گفت.
پیامبر خدا (ص) در شب هجرت حضرت على (ع) را در بستر خویش خوابانید و خود در پیش روى مشرکان از خانه بیرون آمد اما او را ندیدند. آن گاه پس از سه روز توقّف در غار «ثور» به همراه ابوبکر راهى یثرب شد. مشرکان که نقشه خود را ناکام دیدند به جستجوى آن حضرت پرداخته، جایزه‏اى کلان براى یابنده تعیین کردند، لیکن موفّق نشدند و ناامید بازگشتند. حضرت على (ع) نیز پس از سه روز توقف و اداى امانتهاى رسول خدا (ص) راهى یثرب شد .
گروههاى مسلمانان در هنگام هجرت‏
پس از آنکه رسول خدا (ص) دستور مهاجرت به یثرب را صادر کرد، مسلمانان چند گروه بودند. گروه اوّل، کسانى که هم قادر به مهاجرت بودند و هم مایل. این گروه مشتاقانه فرمان پیامبر خدا (ص) را اطاعت کردند و با به‏جاى نهادن مال و منال خود، راه یثرب را در پیش گرفتند. خداوند بزرگ هم آنان را ستود و درباره آنان چنین فرمود:
 «انَّ الَّذینَ آمَنوُا وَ هاجَروُا وَ جاهَدوُا بِاامْوالِهِمْ وَ انْفُسِهِمْ فى سَبیلِ اللَّهِ وَالَّذینَ آوَوْا وَ نَصَروُا اولئِکَ بَعْضُهُمْ اوْلِیاءُ بَعْضٍ»

آنان که به خداوند ایمان آوردند و از وطن خود هجرت کردند و در راه خدا با مال و جانشان کوشش و فداکارى کردند و هم آنان که (مهاجران را) پناه دادند و یارى‏شان کردند، آنها اولیاء یکدیگرند.
گروه دوم، کسانى بودند که قدرت بر هجرت داشتند، اما به دلایلى (شاید علاقه‏هاى خانوادگى یا وابستگى اقتصادى) مایل به آن کار نبودند. این افراد مورد توبیخ واقع شدند و ولایت آنان با جامعه اسلامى منوط به این شد که هجرت کنند.
 «وَالَّذینَ آمَنوُا وَلَمْ یُهاجِروُا مالَکُمْ مِنْ وِلایَتِهِمْ مِنْ شَىْ‏ءٍ حَتَّى یُهاجِروُا ...»

و کسانى که ایمان آوردند ولى مهاجرت نکردند، چیزى از ولایت آنان بر شما نیست تا مهاجرت کنند.
دسته سومى هم بودند که مایل به مهاجرت بودند، ولى توانایى این کار را نداشتند.
قرآن کریم از این گروه به مستضعفان یاد کرده، درباره آنان چنین مى‏فرماید:
 «الَّا المُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لایَسْتَطیعوُنَ حیلَةً وَ لایَهْتَدوُنَ سَبیلًا»

مگر آن دسته از مردان و زنان و کودکانى که گریز و چاره‏اى بر ایشان نبود و راهى به نجات خود نمى‏یافتند.
                   
فرمان هجرت، در مجموع، مسلمانان را خوشحال کرد و با اطمینان خاطر، دستور خداوند را به اجرا درآوردند. نقل شده است که یکى از مسلمانان خبر مهاجرت را در حالى شنید که بشدت مریض بود. او که از زندگى میان مشرکان مکه نفرت داشت، گفت:
به خدا قسم من از کسانى نیستم که خداوند آنان را استثنا کرده است، من نیرومندم من راهها را بلدم. آن گاه به فرزندانش گفت: به خدا قسم من در مکه نمى‏میرم تا از آن خارج شوم، من مى‏ترسم که در این شهر بمیرم. فرزندان او، پدر را بر تختى نشانده، از شهر خارج کردند و او در راه جان سپرد

آثار هجرت‏
هجرت به یثرب، آغاز به ثمر نشستن زحمتهاى طاقت‏فرساى چندین ساله رسول خدا (ص) در مکّه بود. برکتهاى این پدیده عظیم تاریخى از این قرار است:
1- رهایى مسلمانان از فضاى خفقان‏آور مکه و زندگى در فراخناى آزادى مدینه.
2- قدرت یافتن مسلمانان. از آنجا که مدینه بر سر راه بازرگانى مکه به حوزه مدیترانه بودو مسلمانان این شهر به موقعیت سوق‏الجیشى برترى دست یافتند. آنان که در مکّه زیر فشار و ستم اشراف قریش بودند، در مدینه تهدیدى جدى براى مشرکان مکه به شمار مى‏آمدند.
3- آغاز تشکیل حکومت اسلامى که با وجود بافت سنتى سیاسى اجتماعى و نیز قدرت نظامى اشراف مکه، انجام این امر در آن شهر ناممکن بود؛ ولى مدینه که با آمدن رسول خدا (ص) تمام گذشته خود را به بوته فراموشى سپرد، زمینه بسیار مساعدى را براى برقرارى حکومت اسلامى و اجراى قوانین آسمانى این دین مبین فراهم آورد.

<**ادامه مطلب...**>
 منبع :کتاب فراز و نشیب‏هاى دوران رسالت‏

نویسندگان :بینش -رفیعی

http://www.tooba-ir.org/_book/BookFehrest.asp?BookID=152&ParentID=71367


لطفا به اشتراک بزارید تا همه استفاده کنند

  ارسال به نت ایران   محبوب کن - فیس نما     ارسال به کلوب   افسران   ارسال به افسران ولایت     شبکه اجتمایی سنگریها  


تبلیغات