سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یاوران مهدی (عج)
آخرین مطالب

» آدرس جدید وبلاگ لیلة القدر ( چهارشنبه 103/9/28 )
» بعد سیاسی و اجتماعی حج ( چهارشنبه 103/9/28 )
» راز نهفته در ذکر "تلبیه" ( چهارشنبه 103/9/28 )
» دستورالعمل عرفانی سفر حج ( چهارشنبه 103/9/28 )
» پیامک های حج ( چهارشنبه 103/9/28 )
» دعوت عبادی و معنوی ( چهارشنبه 103/9/28 )
» عرفات، سرزمین اشک و دعا ( چهارشنبه 103/9/28 )
» دانلود کلیپ حج ابراهیمی ( چهارشنبه 103/9/28 )
» مکّه مکرّمه ( پشت زمینه سه بعدی و متحرک ) ( چهارشنبه 103/9/28 )

لوگوها


(( نمایشنامه خطبه غدیر ))


  • تاریخ ارسال : شنبه 88/10/5, 2:34 عصر
  • دسته بندی :
  • نویسنده :

" بسم رب الشهداء و الصدیقین "

زندگینامه برادر شهید محسن نقدی عضو بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

vtxe4s9te1bvzv9pboig.jpg

"فرحین بما اتیهم ا... من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف علیهم و لا هم یحزنون "

( آل عمران – آیه 169 )

« آنان (شهدا) به فضل و رحمتی که از خدا نصیبشان گردیده شادمان هستند . و به آن مومنان که هنوز به آن ها نپیوسته اند و بعدا در پی آنها به راه آخرت خواهند شتافت مژده دهند که از مردن هیچ نترسید و از فوت متاع دنیا هیچ غم مخورید  »

در راه خدا رفتن شهادت است و سر افرازی و تحصیل شرافت برای انسان ها . (امام خمینی )

سلام بر مهدی (عج) منجی انسان ها ، درود بر رهبر انقلاب اسلامی و بنیان گذار جمهوری اسلامی (امام خمینی) ، درود بر رزمندگان غیور اسلام که در جبهه های حق علیه باطل حماسه می آفرینند ، سلام و درود بر شهیدان صدر اسلام تا شهیدان جنگ تحمیلی که با خون پاکشان از قرآن و اسلام پاسداری کردند و ما را از ظلمت و تاریکی آزاد کردند .

بنده خدا ، برادر شهید محسن نقدی در سال 1344 در شهر شیراز متولد شد وپس از طی دوره کودکی به مدرسه رفت .کلاس اول راهنمایی را می گذراند که انقلاب شروع شد . قبل از پیروزی انقلاب ، محسن که رابطه با مساجد ، تا حد زیادی به مسائل سیاسی ، مذهبی و اجتماعی آگاه شده بود همراه دبیر دینی خود کلاسی ترتیب دادند و در آنجا به روشنگری پرداختند . کم کم انقلاب به اوج خود می رسید و فعالیت محسن و دوستانش بیشتر می شد ، تا این که انقلاب به ثمر رسید . محسن از هیچ کاری برای تداوم انقلاب کوتاهی نمی کرد . همچون شمعی شده بود که وجودش در فضای تازه از ظلمت جسته ، می بایست جهت گمشدگان را روشن نماید . همان اوایل انقلاب در آن زمان که جو تبلیغاتی بسیار شدید برعلیه انقلاب توسط ضد انقلابیون چپ و راست ایجاد شده بود ، محسن مقید شد که با این جریان ها به مبارزه برخیزد . با شروع کار حزب جمهوری اسلامی به همراه معلمش وارد حزب شد و در کلاس ها و کارهای تبلیغاتی شرکت جست .

وی از اولین کسانی بود که که در مدرسه برای تشکیل انجمن اسلامی و تشویق و ارشاد دوستان و دانش آموزان و فعال کردن هرچه بیشتر آن ها پیش قدم شد . در تبلیغ برنامه های اسلامی و دینی و بحث با آموزگاران و دبیرانی با افکار پوچ خود در صدد خراب کردن افکار دانش آموزان بودند ، کوشش فراوان می کرد و با یاری دوستان و دبیران انقلابی و مؤمن به پاکسازی و بر کنار کردن دبیر یا ناظم مخالف انقلاب می پرداخت . فعالیت های پر ثمره اش همچنان ادامه داشت و با نهادهای انقلابی فعالانه همکری می نمود .

بعد از طی دوره های کوتاه مدت چون سنش کم بود نتوانست به عضویت سپاه در آید . اما هر کار دیگری که در رابطه با سپاه بود انجام می داد . با بنیاد مستضعفین نیز همکاری می کرد و با تشکیل ستاد ترافیک ، محسن در خیابان ها وسر چهارراه ها همراه چند تن از دوستانش برای برقراری نظم در رانندگی و خیبان ها به فعالیت مشغول شد .

بیشتر شب ها به خانه نمی آمد و هیچگاه از کار و فعالیت خسته نمی شد . در ضمن این فعالیت ها ، همکاری و فعالیت در مدرسه و حزب به قوت خود باقی بود تا این که جنگ تحمیلی شروع شد و جنب و جوش محسن و نیز درگیری با گروهک ها بیشتر شد . در حزب به جای دوست عزیزش برادر شهید مصطفی رستم پور که یکی از اعضا فعال حزب و خبرنگار عروه الوثقی بود ، به کار مشغول شد .

در حال آموزش نارنجک دستی و تعلیم به برادران بسیج که می خواستند به جبهه اعزام شوند ، ضامن نارنجک رها شد و شهید رستم پور به خاطر سالم ماندن دیگر برادران بسیجی نارنجک را در شکم خود گذاشت و به درجه رفیع شهادت نائل گشت . محسن محکم و استوار جای او را گرفت و راه او را ادامه داد . مسئولیت خبرنگاری را نیز به دوش گرفت و در همین رابطه از طرف حزب جمهوری اسلامی به همراه فدائیان اسلام به مدت یکماه برای تهیه خبر و گزارش از جبهه جنگ ، به آبادان رفت . با این که خیلی دوست داشت اسلحه به دوش گیرد و بجنگد ، بعد از یکماه به شیراز برگشت و پس از تکمیل گزارش آن را به تهران فرستاد .

پس از دوره راهنمایی در مدرسه خواجه نصیر ، دوره دبیرستان را در مدرسه شهید جلال عباسی و نظام الملک سابق آغاز نمود . در مدرسه مبارزه گسترده ای  بر علیه گروهک های آمریکایی و کمونیست ها و توده ای ها و منافقین داشت و در پخش اعلامیه های انقلابی حزب ، سپاه و بسیج در مدرسه و ارشاد و آگاه ساختن دوستان و برقرار نمودن نماز جماعت و مراسم دعا و قرآن با کمک انجمن اسلامی مدرسه و افراد حزب الهی شرکت داشت . علاوه بر تحصیل در گروه مقاومت مسجد نیز ثبت نام کرده و به فعالیت مشغول بود .

بعد از مدتی گروهی به نام امر به معروف و نهی از منکر تشکیل شد که کارشان نوشتن و جمع آوری بیانیه و اطلاعیه هایی با اقتباس از کتاب های استاد شهید مرتضی مطهری و دستور قرآن کریم در سوره نور و نساء در مورد حجاب و مبارزه پیگیر با بی حجابی بود .

شهید محسن نقدی که به عضویت گروه مقاومت مسجد القائم درآمده بود با امکاناتی که از حزب می گرفت و با کمک سایر برادران گروه ، فعالیت گسترده ای داشت و با تشکیل کلاس سرودهای انقلابی ، بر آگاهی و تشویق جوانان و نوجوانان می افزود . برپایی نمایشگاه ، پخش اعلامیه ها ، پوستر و نشریه های حزب و نوشتن شعار برای انتخابات مجلس شورای اسلامی ونیز ریاست جمهوری و همچنین نوشتن شعارهایی بر حسب قرآن و اسلام برای زینت شهر از جمله فعالیت های وی بود .

محسن علاوه بر این کارها به عضویت بسیج سپاه نیز درآمده بود . فعالیت وی چنان گسترده شده بود که ترس عجیبی در ضد انقلابیون محله بوجود آورده و باعث خاموشی مرگ آورشان گردیده بود .

محسن بارها به مرگ تهدید شد . پیغام ها و نامه هایی که فرستاده می شد ، نه تنها او را از فعالیتش سست نمی کرد ، بلکه مقاوم تر می ساخت . آن ها از محسن نمی ترسیدند ، آن ها از اسلام و از قرآن می ترسیدند . چون او برنامه های اسلامی را خالصانه پیاده می کرد . بعضی مواقع حتی فرصت یک ساعت خوابیدن را هم نداشت . در شب های سرد زمستان دیده می شد که آخر شب با لباس رنگی اش ، سطل رنگ و قلم را بر می داشت و برای شعار نوشتن بیرون می رفت .

در برابر هر شهیدی که می دادیم ، مسئولیت خود را سنگین تر می دید . محسن معتقد و متعهد به اسلام بود ئ هیچ گاه از مسئولیت شانه خالی نمی کرد.

اخلاق و رفتارش حسنه بود و از کمک ویاری به انقلاب و محرومین و مستضعفین دست بر نمی داشت .

به هیچ وجه به فکر این دنیا نبود و همیشه به آخرت فکر می کرد . در همه دعاهایش آرزوی پیروزی اسلام و شهادت در راه خدا را می نمود . به دنبال گناه نمی رفت و همیشه نماز شب را به پا می داشت و مدام امام را دعا می کرد و خدا را شکر می کرد که راه را به او نشان داده و همچون رهبری برای راهنمایی مردم فرستاده است و همیشه این شعار را تکرار می کرد : « خدایا ، خدایا ، تا انقلاب مهدی ، خمینی را نگهدار .»

تنها سفارش محسن دعا به جان امام و در خط انقلاب بودن است . او همواره بر شرکت مداوم در نماز جمعه و دعای کمیل و برپا داشتن آن ها تاکید فراوان داشت .

محسن ، این یار صدیق ، فداکار جان نثار ، راهرو بی ریا سرانجام به آرزوی نهایی خود که رفتن به جبهه حق علیه باطل و نبرد با بعثیون صدامی بود ، رسید و از طرف بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به جبهه رفت ودر آنجا نیز به کوشش در راه خدا ادامه داد .

... و خدایش عاشقش شد ودر تاریخ 12/2/1361 در جبهه دارخوین ، عمیات بیت المقدس بر اثر اصابت ترکش خمپاره به لقاء ا... رسید .

محسن ، خلیفه ی خدا در زمین به دیدار رب اش شتافت ، باشد که اینان اسوه و نمونه ی ما قرار گیرند و ما متعهدانه ادامه دهنده راهشان باشیم .  

روحش شاد و راهش پر رهرو باد .

 

واحد روابط عمومی پایگاه مقاومت


لطفا به اشتراک بزارید تا همه استفاده کنند

  ارسال به نت ایران   محبوب کن - فیس نما     ارسال به کلوب   افسران   ارسال به افسران ولایت     شبکه اجتمایی سنگریها  


تبلیغات