(( نمایشنامه خطبه غدیر ))
در جامعه اسلامی، علما رسالت بسیار مهمی دارند؛ چرا که آنان با معرفی چهره واقعی اسلام و تبیین صحیح مسایل و اصول اساسی مکتب، نه تنها پایههای اعتقادی و دینی افراد را محکمتر میکنند؛ بلکه جلو تحریفات و کجرویها را در جامعه میگیرند. استاد مطهری در سخنانی راجع به وظیفه علما چنین میگوید: «اولین وظیفه علما این است که با نقاط ضعف مردم مبارزه کنند، نه آن که از آنها استفاده کنند. علما باید با عوامل پیدایش تحریفات مبارزه کنند، جلو تبلیغات دشمنان را بگیرند، دست دشمنان را کوتاه کنند و با اسطورهسازیها مبارزه کنند. علما باید متن واقعی احادیث معتبر، سیمای واقعی شخصیتهای بزرگ و متن واقعی حوادث تاریخی را در اختیار مردم بگذارند و به دروغ بودن دروغها اشاره و تصریح کنند».
به طور کلی تحقق عدالت اجتماعی در متن جامعه، یکی از اصول حفظ و تداوم حکومت اسلامی است؛ چرا که با عدالت اسلامی، فاصله طبقاتی در جامعه کمرنگتر خواهد شد و طبقههای ضعیف و کمدرآمد که بخش عمدهای از اجتماع را تشکیل دادهاند، به انقلاب و آرمانهای آن امیدوارتر خواهند شد. در سخنانی از استاد مطهری رحمهالله ضمن توجه به این اصل مهم، چنین آمده است: «این انقلاب به شرطی در آینده محفوظ خواهد ماند و به شرطی تداوم پیدا خواهد کرد که قطعا و حتما مسیر عدالتخواهی را برای همیشه ادامه بدهد؛ یعنی دولتهای آینده واقعا و عملاً در مسیر عدالت اسلامی گام بردارند، برای پر کردن شکافهای طبقاتی اقدام کنند، تبعیضها را واقعا از میان بردارند و برای برقراری یک جامعه تولیدی به مفهوم اسلامی آن... تلاش کنند».
متفکر شهید استاد مطهری رحمهالله در مورد وظایف اصلی مربیان دین چنین میگوید:«مربیان دین باید اول بکوشند خودشان عالم و محقق و دین شناس بشوند و به نام دین،مفاهیم و معانی نامعقولی در اذهان مردم وارد نکنند که همان معانی نامعقول، منشأ حرکتهای ضد دینی میشود. ثانیا در اصلاح محیط بکوشند و از آلودگیهای محیط تا حد امکان بکاهند. ثالثا از همه مهمتر و بالاتر این که به نام دین و به اسم دین، با فطریات مردم معارضه و مبارزه نکنند. آن وقت است که خواهید دید مردم یَدخُلونَ فی دینِ اللّهِ افواجا».
بیداری، آگاهی و بصیرت بعد از ایمان، مهمترین اسلحه مسلمانان در برابر ابرقدرتها و استکبار غرب است و غفلت و نادانی، بهترین روزنه نفوذ بیگانگان در کشورهای اسلامی برای تحقق اهداف پلیدشان میباشد. متفکر شهید استاد مطهری رحمهالله در مورد این مسأله مهم چنین میفرماید: «قویترین حربه دفاعی این انقلاب و مؤثرترین اسلحه پیشرفت آن، ایمان ملت به نیروی خویش و بازگشت به ارزشهای اصیل اسلام است. ابرقدرتها از یک چیز وحشت دارند و آن بیداری خلق مسلمان است. اگر شرق بیدار شود و خودِ اسلامی خود را کشف کند، در آن صورت حتی بمب اتمی هم از پس این نیروی عظیم و این توده به پا خاسته برنخواهد آمد. راه این بیداری، آشنایی با تاریخ و فرهنگ و ایدئولوژی خودمان است».
حجاب زنان، نه تنها به فلج شدن و حبس استعدادهای آنان نمیانجامد؛ بلکه با حفظ حریمها و ارزشهای بانوان، بستر جامعه برای انجام هر چه بیشتر و بهتر فعالیتهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آنها فراهم میشود. استاد مرتضی مطهری رحمهالله در اینباره میفرماید: «برعکس آن چه مخالفین حجاب خردهگیری کردهاند و گفتهاند حجاب موجب فلج کردن نیروی نیمی از افراد اجتماع است، بیحجابی و ترویج روابط آزادی جنسی، موجب فلج کردن نیروی اجتماع است. آنچه موجب فلج کردن نیروی زن و حبس استعدادهای اوست، حجاب به صورت زندانی کردن زن و محروم ساختن او از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی است و در اسلام چنین چیزی وجود ندارد. اسلام نه میگوید که زن از خانه بیرون نرود و نه میگوید حق تحصیل علم و دانش ندارد، و نه فعالیت اقتصادیِ خاصی را برای زن تحریم میکند».
متفکر شهید استاد مطهری رحمهالله درباره بروز نفاق داخلی در میان مسلمانان و لزوم هشیاری آنان در برابر منافقان میگوید: «از خارج دنیای اسلام بر اسلام نباید ترسید؛ از داخل باید ترسید. ترس از داخل هم منحصر به این نیست که مردم به علل خاص شهوانی و غیره فسق و فجور کنند، بلکه از نفاق داخلی، از نیروهایی که از مواجهه علنی با اسلام میترسند و ماسک اسلام به چهره میزنند و هدفهای پلید خود را زیر سرپوش شعارهای اسلامی،... عملی میسازند، از اینها باید ترسید و از فریب خوردن ساده دلان مسلمان از این گروه منافق سنگ اسلام بر سینه زن».
در جامعه اسلامی، رهبری مهمترین رکن و اساس اجتماع است. در سایه رهنمودهای رهبرخوب، جامعه مسیر تکامل و رشد را طی میکند و به اهداف و مقاصد عالی خود میرسد. استاد مرتضی مطهری رحمهالله درباره اساس رهبری و ویژگیهای رهبر شایسته چنین میگوید:«هر نهضتی نیازمند به رهبر و رهبری است. در این جهت جای سخن نیست، ولی یک نهضت که ماهیت اسلامی دارد و اهدافش همه اسلامی است، به وسیله چه کسانی و چه گروهی میتواند رهبری شود و باید رهبری شود؟ بدیهی است افرادی میتوانند عهده دار چنین رهبری ای بشوند که در متن فرهنگ اسلامی پرورش یافته باشند و با قرآن و سنت و فقه و معارف اسلامی آشنایی کامل داشته باشند و از اینرو، تنها روحانیت است که میتواند نهضت اسلامی را رهبری نماید».
استاد مطهری رحمهالله در مورد پیامدهای و خسارتهای جبرانناپذیر جدایی علم و دین چنین میگوید: «برای بشریت هیچچیز گرانتر از جدایی دین و دانش نیست. این جدایی، تعادل اجتماع بشری را از بین میبرد. هم دنیای قدیم و هم دنیای جدید، گاه دچار بیتعادلی شده و تعادل خود را از دست داده است. زمانی مردم گرایشهای دینی خود را جدا از علم جستجو میکردند و این، بیماری عمده دنیای قدیم بود؛ هم چنان که بیماری عمده دنیای جدید این است که عدهای در جستجوی علم منهای دین هستند. اکثر انحرافات و بدبختیهایی که بشر امروز را تهدید میکند، ناشی از این است که علم را جدا از ایمان میخواهد. همای سعادت آن روز بر سر بشر سایه خواهد گسترد که وی عمیقا پی ببرد که به این هر دو اصل مقدس نیازمند است. بداند مرغی است که به دو بال نیاز دارد؛ بالی از دانش و بالی از ایمان».
مسایل مذهبی، همواره باید به صورت صحیح و براساس تعالیم قرآن و روایات نورانی اهل بیت علیهمالسلام آموزش داده شود و این امر، دقت لازم پدران و مادران و به ویژه مبلغان و مربیان دینی را میطلبد. استاد مطهری رحمهالله در اینباره میفرماید: «افرادی مانند من که با پرسشهای مردم درباره مسایل مذهبی مواجه هستیم، کاملاً این حقیقت را درک میکنیم که بسیاری از افراد، تحت تأثیر تلقینات پدران و مادران جاهل یا مبلغان بیسواد، افکار غلطی در زمینه مسایل مذهبی درذهنشان رسوخ کرده است. از این رو، کوشش فراوانی لازم است صورت بگیرد که اصول و مبانی مذهبی به صورت صحیح و واقعی خود به افراد تعلیم و القا شود».
استاد مطهری رحمهالله درباره نسل جوان و رهبری آن چنین مینویسد:«در رهبری نسل جوان، بیش از هر چیز دو کار باید انجام شود: یکی باید درد این نسل را شناخت و آن گاه در فکر درمان و چاره شد، بدون شناختن درد این نسل، هرگونه اقدامی بیمورد است. دیگر این که نسل کهن، باید اول خود را اصلاح کند. نسل کهن از بزرگترین گناه خود باید توبه کند و آن مهجور قرار دادن قرآن است. همه باید به قرآن بازگردیم و قرآن را پیشاپیش خود قرار دهیم و در زیر سایه قرآن، به سوی سعادت و کمال حرکت کنیم».
برخی افراد با مشاهده علم، فناوری و صنعت غرب، دنیای غرب را از همه لحاظ تأیید و از آن تقلید میکنند و جاهلانه یا غافلانه از فرهنگ غرب دم میزنند. استاد مطهری رحمهالله در این باره میگوید: «ما باید به زندگی غربی، هوشیارانه بنگریم. ضمن استفاده و اقتباس علوم و صنایع و تکنیک و پارهای مقررات اجتماعیِ قابل تحسین و تقلید آنها، باید از اخذ و تقلید رسوم و عادات و قوانینی که برای خود آنها هزاران بدبختی به وجود آورده است، پرهیز نماییم».
متفکر شهید استاد مطهری رحمهالله میگوید:«در میان عوامل فساد اخلاق و تضعیف روحیه و در میان عواملی که منجر به بدبختی و ناتوانی در زندگی میگردد، هیچ چیز به اندازه تنعم و نازپروردگی مؤثر نیست.... سختیها و شداید و مشکلات، روح را ورزش میدهد، نیرومند میسازد و فلز وجود انسان را خالص و محکم میکند. رشد و نمو و بارور شدن وجود آدمی، جز در صحنه گرفتاریها و مقابله با شداید و مواجهه با مشکلات حاصل نمیشود؛ زیرا تا تعین در هم نریزد و خُرد نشود، تکامل حاصل نمیشود».
ملت غیور ایران با پشتوانه مکتب انسانساز اسلام و تأسیس حکومت اسلامی ایران، حیات حقیقی را به کشور بازگرداند و الگوی یک زندگی واقعی و حقیقی را در سایه نظامی اسلامی به همه ملتها و کشورها معرفی کرد. استاد مطهری رحمهالله میفرماید:«هر ملتی که از خود مکتبی مستقل و استقلال فکر و رأی داشته باشد و زیر بار مکتبهای بیگانه نرود، حق حیات دارد و هر ملتی که مکتب نداشته باشد و بخواهد مکتبش را از بیگانه بگیرد، ناچار تن به بردگی و بندگی بیگانه خواهد داد. این متأسفانه همان بلایی است که در گذشته بر سرما آوردهاند».
داشتن شخصیت محترم و حفظ آن، بزرگترین نیاز ملت است؛ چرا که حیات ملت، به داشتن شخصیت وابسته میباشد؛ شخصیت است که غیرت، عزت و استقلال را برای ملت به ارمغان میآورد. استاد مطهری رحمهالله در اینباره مینویسد: «حیات یک ملت، به داشتن ثروت زیاد نیست و حتی به علم هم نیست. علم به تنهایی کافی نیست که یک ملت را زنده بکند؛ بلکه حیات ملت به این است که آن ملت، شخصیتی در خودش احساس بکند. ای بسا ملتهای عالِم که شخصیت ندارند و ای بسا ملتهای جاهل که شخصیت خودشان را حفظ کردهاند».