(( نمایشنامه خطبه غدیر ))
متاسفم که خیلی از ماها با اعمال و رفتارمان، گاهی با سکوتمان و حتی بعضی از ما با بلندگو شدن برای صحبت های آنها مهر تایید به رفتار جنایتکاران می زنیم و به طریقی شریک در اعمال آنها می شویم....!!!
امام حسین (ع) :هان ای مردم! پیامبر خدا فرموده است: کسی که زمامداری ستمگر را ببیند که حرام خدا را حلال میسازد و عهدش را میشکند و با سنّت پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)مخالفت می ورزد و در میان بندگان خدا بر اساس گناه و تجاوز عمل میکند، ولی در مقابل او با عمل یا گفتار، اظهار مخالفت ننماید، بر خداوند است که او را با همان ظالم در جهنّم اندازد
...............
رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند: «هرگاه گناهی در زمین پدیدار شود آنکس که در کنار گناه ناظر و حاضر است ولی از آن متنفر میباشد مانند کسی است که از آن گناه غایب است. و کسی که از گناه غایب (و دور) است ولی به آن خشنود و راضی است مانند کسی است که در انجام آن گناه حاضر و شریک است
............
امام حسین (ع )فرمود: ای فرزند آدم، بیاد آور آن لحظاتی را که پدران و فرزندان ـ و دوستان ـ تو چگونه در چنگال مرگ قرار گرفتند، آن ها در چه وضعیّت و موقعیّتی بودند و سرانجام به کجا منتهی شدند و کجا رفتند.
و بیندیش که تو نیز همانند آن ها به ایشان خواهی پیوست ـ پس مواظب اعمال و رفتار خود باش ـ .
روز اول محرم : مسلم ابن عقیل علیه السلام
روز دوم محرم : ورود کاروان به کربلا ( ورودیه )
روز سوم محرم : حضرت رقیه علیها السلام
روز چهارم محرم : حضرت حر و اصحاب علیهم السلام - طفلان زینب علیهما السلام
روز پنجم محرم : اصحاب و عبدالله ابن الحسن علیهم السلام
روز ششم محرم : حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام
روز هفتم محرم : روضه عطش و علی اصغر علیه السلام
روز هشتم محرم : حضرت علی اکبر علیه السلام
روز نهم محرم : روز تاسوعا - حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام
روز دهم محرم : روز عاشورا - حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام - حضرت زینب علیها السلام و شام غریبان
روز یازدهم محرم : حرکت کاروان از کربلا
روز دوازدهم محرم : ورود کاروان به کوفه
دوباره باز دلم کرده بهونه حسین
مفضل می گوید: از مولایم امام صادق (علیه السلام) سؤال کردم اشک ریختن چه ثوابی دارد؟ حضرت فرمودند اشک ریختن چنانچه بخاطر فردی بر حق باشد، ثوابی بی شمار دارد. سپس مفضل مدتی طولانی گریه کرد و گفت: ای پسر رسول خدا! روز انتقام گیری شما، از روز سختی و اندوهتان بزرگ تر است.
حضرت فرمودند: ولی هیچ روزی مانند روز محنت و اندوه ما در کربلا نیست. «لایوم کَیَومک یا اباعبدالله». هر چند روز سقیفه و سوزاندن در خانه امیرالمؤمنین و حسنین و فاطمه و زینب و امّ کلثوم (علیهم السلام) و فضّه و گشتن محسن با ضرب لگد، بزرگ تر و وحشتناک تر و تلخ تر است؛ زیرا آن روز اصل و ریشه روز عذاب و ظلم است.
آری آنچنان که اگر آن روز سیلی به صورت پاره تن رسول خدا(صلّی الله علیه وآل وسلم) نمی زدند، در کربلا فرزندان پیامبر و دختران سیلی نمی خوردند. اگر آن روز درِ خانة امیرالمؤمنین و فاطمه (علیهماالسلام) را آتش نمی زدند، در کربلا خیمه ها آتش نمی گرفت. اگر آن روز ریسمان به گردن اول مظلوم عالم علی (علیه السلام) نمی انداختند، در کربلا سر سیّدالشهدا(علیه السلام) بالای نیزه نمی رفت و اُسرا دست بسته وارد کوفه و شام نمی شدند. و اگر آن روز بدن پارة تن پیامبر(صلّی الله علیه وآل وسلم) کبود نمی شد، در کربلا بدن نازنین رقیه (علیهاالسلام) از ضرب شلاق کبود نمی شد.
اگر در کوچه بنی هاشم گوشواره از گوش فاطمه (علیهاالسلام) جدا نمی شد، در کربلا گوشواره از گوش زنان و دختران بنی هاشم کنده نمی شد و اگر حضرت فاطمه (علیهاالسلام) بر اثر درد پهلو و سینه، نشسته نماز شب می خواند...
شبی زینبش در خرابة شام نیز بر اثر مصیبت ها و تازیانه ها دیگر برایش طاقت نمانده بود تا ایستاده نماز بخواند و مانند مادر مظلومه اش نماز شب را نشسته بجای آورد که ناگهان صدای گریه رقیه بلند شد. آری رقیه پدر را درخواب دیده بود آنقدر بی تاب ناله می زد که همه از خواب بیدار شدند هر کسی به طریقی می خواست یتیمه حسین (علیه السلام) را آرام کند ولی او با اشک و ناله صدا می زد پدرم را بیاورید، نور چشمم را می خواهم زینب (علیهاالسلام) برای آرام کردنش آمد رقیه جان! من عمه ام آرام شو اما او که عازم سفر بود تا پدر را ببیند صدای ناله اش بلندتر می شد. اهل بیت (علیهم السلام) هرچه او را نوازش می دادند تا آرام شود، آرام نگرفت، آنچنان با سوز می گریست که همه زنها و بچه ها را به شیون وا داشت، آنها به صورت می زدند، موهای خود را پریشان و خاک بر سر می ریختند! صدای گریه و شیونِ اهل خرابه به گوش یزید لعنة الله علیه رسید؛ گفت: چه خبر شده! جریان را به او گفتند: رقیه (علیهاالسلام) یتیم حسین بهانه بابا گرفته است، کَاَنه یزید سنگدل می خواهد رقیه دیگر نباشد چون گریه های او یزید را بیشتر رسوا می کند. ناگهان دستور داد سر بریده پدرش را برایش ببرید و جلو او بگذارید!
سر را داخل طبقی گذاشتند روی طبق را پارچه ای کشیدند و به طرف خرابه آوردند. زینب (علیهاالسلام) که می داند دختر سه ساله پس از چند روز اگر سر خون آلود پدر را ببیند از غصه جان می دهد ممانعت کرد اما هر چه تلاش کرد تا سربریده را نشان رقیه ندهند قبول نکردند و خدا می داند آن شب برای آرام کردن این زن و بچة داخل خرابه! چقدر با شلاق و تازیانه اهل بیت را آزردند. طبق را جلوی رقیه گذاشتند. سه ساله اباعبدالله همین که پارچه را از روی سر بریده برداشت، دعایش مستجاب شد سر را برداشت به سینه اش چسبانید، گریه ای جانسوز می کرد و می گفت:
یا اَبَتاهُ! مَن ذَا الَّذی خَضَبَکَ بِدِمائِک؟
یا اَبَتاهُ! مَن ذَا الَّذی قَطَعَ وَرِیدَکَ؟
یا اَبَتاهُ! مَن ذَا الَّذی اَیَتَمَنی عَلی صِغَرِ سِنِّی؟
یا اَبَتاهُ! مَن لِلیَتیمَةِ حَتّی تَکبُرَ ...؟
یا اَبَتاهُ! لَیتَنِی تَوَسَّدتُ التُّرابَ وَلا اَری شَیبَکَ مُخضَباً بِالدِّماء
یعنی: «ای بابا جان! چه کسی تو را به خونت رنگین کرد؟
بابا جان! چه کسی رگهای گردنت را برید؟
بابا جان! چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟
بابا جان! دختر بی بابا به که پناه ببرد تا بزرگ شود؟
بابا جان! کاش نابینا بودم ( واین منظره را نمی دیدم).
بابا جان! کاش خاک را بالش زیر سر قرار می دادم، ولی محاسن تو را خضاب شده به خون نمی دیدم»
گریه و عزادارى براى سیدالشهدا(ع) داراى آثار و برکات مهمى است که به برخى از آنها اشاره مىشود:
1- حفظ رمز نهضت حسینى
از ارزندهترین آثار و برکات مجالس عزادارى و گریه بر ابى عبدالله حسین (ع) حفظ رمز نهضت حسینى است .
براستى ؛ چرا در دوران منحوص سلاطین و پادشاهان جور از برپایى مجالس عزاى اهل بیت (ع) به خصوص سالار شهیدان جلوگیرى مى شد؟ آیا نه این است که عزاى حسینى و امامان شیعه، سبب مى شود که سخنوران و دانشمندان متعهد و انقلابى، مردم را از ظلمهاى حکومتها آگاهى دهند و انگیزه قیام آن حضرت که امر به معروف و نهى از منکر است به اطلاع مردم برسد؟
آرى، اینگونه مجالس، آموزشگاهها و دانشگاههایى است که به بهترین روش و زیباترین اسلوب مردم را به سوى دین خوانده و عواطف را آماده مىکند و جاهلان و بىخبران را از خواب سنگین غفلت بیدار مىسازد و نیز در این مجالس است که مردم ، دیانت را همراه با سیاست، از مکتب حسین بن على (ع) مىآموزند.
فطرس ملک وقتى که حضرت سیدالشهداء (علیه سلام) متولد شد ، خداوند تبارک و تعالى حضرت جبرئیل (علیه سلام) را با هزار ملک بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل فرمود که به پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تهنیت گوید. همینطورى که حضرت جبرئیل (علیه سلام) بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل مى شد گذرش به جزیزه اى که فطرس یکى از ملک مقرب که از حاملان عرش الهى بود که بر اثر اشتباهى که از او سرزده بود و در آن جزیزه زندان شده بود و بالش شکسته بود و به عذاب گرفتار بود و در بعضى روایات بمژه هاى چشمش معلق و آویزان بود و از زیر او دود بدبویى مى آمد افتاد. فطرس وقتى که جبرئیل (علیه سلام) را با ملائکه ها دید ، گفت : اى جبرئیل با این همه ملک کجا مى روى ؟! آیا خبرى شده ؟
محرم، ماه ایثار و از جان گذشتگی است! ماه عشق و شور و فریاد است! ماه سرافرازی بر فراز نیزه هاست!
ماه آمیختن با خون و آمیختن عشق است.
سلام بر حسین (ع)