(( نمایشنامه خطبه غدیر ))
درسهایی که از زینب(س) آموختم:
1)همراهی و یاوری امام عصر خویش حتی به قیمت رهایی خانواده و قبول سختیها و اسارت.
2)صبوری در زندگی و راضی بودن به رضای خداوند
3)روشنگری اذهان عمومی مردم و افشای ظلم ظالمان
4)ایراد سخنرانی در مجلس فاسقان با بیانی زیبا و منطقی محکم
امید هست زندگی همه ما زینب وار و مرگ ما مانند حسین (ع) باشد که همانا مرگ در راه خدا بهتر از زندگی با ذلت است...
آری بهشت را جز به بها نمی دهند!
اسلام بهایی دارد و بهای سنگین آن را زینب (س) و حسین (ع) در کربلا پرداختند!
هنر نیست ادعای مسلمانی کردن و در مواقع حساس و ضروری جایی که پای آزمایش به میان می آید دین فروشی و خیانت کردن ...ما اگه ادعای مسلمانی می کنیم بهتره اول برویم اسلام ناب را فرا بگیریم و نباشیم مانند عوام که باد هر روزی آنها را به طرفی ببرد .ونباشیم مانند کسانی که فقط به اسلام آنچه مطابق میلشان هست ،عمل می کنند و هر جا به ضررشان شد شانه از تکلیف خالی می کنند..مردان واقعی شهدای بی ادعایی بودند که شرف و دین خود را به بهایی ناچیز نفروختند...
من متنفرم از کسانی که وقتی در برابر منطق اسلام حرفی برای گفتن ندارند به سلاح تخریب ،تهدید و جنگ روانی پناه می برند . شاید چند صباحی این ابزار به کارشان آید ولی عاقبت نیرنگ هایشان دامن خودشان را خواهد گرفت و مانند یزید از اوج کاخ باشکوه به قعر سیاه و نمور گورستان کشیده خواهند شد.
همه ما به سوی مرگ مقدر شده خود خواهیم رفت.خوشا آنانکه در این امتحان سخت روزگار سربلند شدند و ننگ ذلت فریب خوردن از شیطان دامنشان را آلوده نکرد.
ان شا الله خداوند ختم عمر همه ما را ختم به سعادت و رستگاری فرماید...
---------------
نویسنده:م.ج.شیرازی-وبلاگ یاوران مهدی(عج)
نام نهادن زینب علیها السلام
اهل مدینه، روزی به جمال زینب کبری روشن شد که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در سفر بودند. فاطمه زهرا علیها السلام به امیر مؤمنان علیه السلام عرض کردند: چون پدرم در مسافرت هستند، نامی برای این دختر برگزین. علی علیه السلام فرمودند: من بر پدرت پیشی نمی گیرم. صبر میکنیم تا رسول خدا صلی الله علیه و آله از سفر باز گردند.
پس از بازگشت رسول خدا صلی الله علیه و آله از ایشان خواستند تا نامی برای نو رسیده انتخاب کنند. پیامبر فرمودند: فرزندان فاطمه اگرچه اولاد من هستند، ولی امر آنها با خدا است و من منتظر دستور الهی میمانم. جبرئیل نازل شد و عرض کرد: خداوند میفرماید: نام این دختر را زینب بگذارید، چرا که این نام را در لوح محفوظ نوشتهایم.
القاب زینب علیها السلام
حضرت زینب را «عقیله بنی هاشم» نام نهاده اند و عقیله، به زنی بزرگ منش گویند که در بین بستگان، عزیز و محترم و در خاندانِ خود، ارجمند باشد.
دیگر لقب ایشان صدیقه صغری است. به زن بسیار راستگو، صدیقه گویند، و چون فاطمه زهرا را صدیقه کبری میخواندند و علی علیه السلام را صدیق اکبر، زینب را صدیقه صغری نامیدهاند.
لقب دیگر آن بانوی بزرگوار، «عصمت صغری» است، چرا که ملکه1 پاک دامنی و دوری از گناه را خداوند به او عطا فرموده بود. این بانوی امین و بزرگوار القاب دیگری نیز داشتهاند که از آن جمله است: «ولیّةُ الله» و «اَمینةُ الله».
نائبه الحسین
از جمله ویژگیهای حضرت زینب (س) که جزء القاب ایشان نیز می باشد نائبه الحسین است. این ویژگی نائب برادر بودن خصوصیت و ویژگی منحصر و مخصوص ایشان می باشد. زینب (س) در انجام رسالتی که بر عهده اش بود کوتاهی نکرد و هرچه در توان داشت در راه زنده نگهداشتن قیام و نهضت برادر خود بکار برد. مرحوم سید نعمت الله جزایری در این باره می گوید مقام و منزلت زینب (س) قریب مقام امامت بود که از طرف برادر در کربلا، در روز عاشورا یا شب آن نائل شد[1]. امام حسین (ع) در روز عاشورا و قبل از آن مکررا به مناسبت های مختلفی به خواهر خود وصیت و سفارش می کرد که پس از شهادتش صبر و تحمل کند و هرگز کاری که موجب شادی دشمن می شود انجام ندهد. آن زمانی که حضرت(ع) از اسب به زمین افتاد، زینب بلافاصله خودش را به بالین برادر رساند، خود را روی بدن برادر انداخت و فرمود: آیا تو برادر منی؟ آیا تو پسر مادر منی؟ و .... با گریه و زاری زینب (س)، امام(ع) به هوش آمدند و فرمودند: ... "یا اُختاه هذا یوم التناد و هذا یوم الذی و عدنی بهِ جدی و هو الی مشتاق"، خواهرم صبر پیشه کن. بنابراین آخرین کسی که در واپسین لحظات، سخن برادر را شنید و از وصایا و سفارشات آن حضرت آگاه گردید، زینب (س) بود.
عنوان صحیفه، دعا و نیایش است؛ اما از موضوعات مبارزاتى و سیاسى تهى نیست. در این مطلب به مواردی از فرازهای سیاسی امام سجاد(علیه السلام) در صحیفه سجادیه اشاره میکنیم.
دعاى چهل و هشتم صحیفه:
حضرت در این دعا به صراحت از مسایل زیر که جنبه سیاسى دارد یاد مىکند:
الف) مقام خلافت مخصوص خلفا و اصفیاى الهى است .
ب) مقام خلافت مورد یورش و غصب قرار گرفته است .
ج) احکام خدا تبدیل گشته و کتاب خدا مورد غفلت قرار گرفتهاست .
د) واجبات الهى تحریف شده است .
ه) سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) متروک گشته است .
حضرت امام سجاد(علیهالسلام) در زمان خلافت ولید بن عبدالملک به شهادت رسید.
بنا به گفته عمر بن عبدالعزیز، ولید که حاکم جبّار و ظالمی بود، زمین را از جور و ستم لبریز کرده بود. در دورهی حکومت او، رفتار مروانیان و کارگزاران آنها با خاندان پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)، بنی هاشم و به خصوص امام سجاد(علیهالسلام) بسیار ظالمانه و بیرحمانه بود.
والی مدینه - هشام بن اسماعیل - گرچه از زمان عبدالملک بن مروان مسئول اداره شهر مدینه بود، ولی در دوران ولید رفتار ظالمانهای با حضرت زین العابدین(علیهالسلام) در پیش گرفت و هنگامی که به دلیل بدرفتاری زیاد با مردم مدینه از منصب خود عزل شد، او را در کنار منزل مروان نگه داشتند تا مردم از او تقاص بگیرند.
او خود معترف بود که از کسی جز علی بن الحسین(علیهالسلام) بیم ندارد، اما هنگامی که امام با جمعی از اصحاب خود از کنار او عبور کردند، هیچ یک به او متعرض نشدند و از او شکایتی نکردند. اینجا بود که هشام فریاد زد: «الله اعلم حیث یجعل رسالته»؛ خدا میداند؛ رسالت خود را در کدام خاندان قرار دهد.
خدا میداند؛ رسالت خود را در کدام خاندان قرار دهد.
و در روایت دیگری آمده، امام برای او پیغام داد که اگر از نظر مادی در تنگنا هستی، ما تامینت میکنیم.
مورخین درباره قاتل امام با هم اختلاف دارند. بعضی معتقدند امام به دست ولید مسموم شد، و برخی دیگر معتقدند به دست هشام بن عبدالملک، که برادر خلیفه بود؛ اما به هر حال، او نیز نمیتوانست بدون اجازه ولید، مرتکب قتل امام شود.
برگرفته از: بحارالانوار، ج 46، ص 152، حدیث 12 و ص 153 و 154 .
سایت تبیان
مزدوران «یزید» پس از شهادت امام حسین (ع) خیمه گاه حمله کرده و آنچه در آنجا بود به غارت بردند و زنان و کودکان را به اسارت گرفتنند و آنان را بر شترانی بدون محمل سوار کرده و روز یازدهم به سوی «کوفه» حرکت دادند. (1)
امام چهارم (ع) هر چند در بند اسارت بود، ولی مشکلات و محدودیتهای اسارت نمیتوانست مانعی بر سر راه ایفای رسالت الهی آن حضرت در جهت به ثمر رساندن نهضت «کربلا» و افشای جنایات حکومت اموی، ایجاد کند.
السلام علیکِ یا زینب کبری، السلام علیکِ یا بنت رسول الله، السلام علیکِ یا بنت امیرالمومنین (سلام الله)
ای فروغ تابنده کوثر! ای پرستار شهادت! تو بانوی فصاحتی و اعجاز. نطق آتشین تو قلب سنگی کوفیان را ذوب کرد، اشک از چشمان آنها به راه انداخت و به سینه های کویری شان گسیل داشت. تو فرزند کوثری! تو جرعه ناب کوثری! نامت همیشه درس آموز عزت و یادت هماره الهام بخش شرف و مردانگی باد.
5 جمادی الاول، سالروز میلاد مظهر علم و تقوا، سلاله پاک رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دست پرورده آغوش امام علی مرتضی (علیه السلام) و تربیت یافته دامان فاطمه زهرا (علیها سلام)، حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) خجسته باد.
حضرت زینب کبرى علیها السلام در روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم یا ششم هجرى قمرى در شهر مدینه منوّره متولّد گردیده و جهان را به قدوم خویش مزین فرمودند.
نام مبارک آن بزرگوار زینب، و کنیه گرامیشان ام الحسن و ام کلثوم و القاب آن حضرت عبارتند از: صدّیقة الصغرى، عصمة الصغرى، ولیة اللّه العظمى، ناموس الکبرى، شریکة الحسین علیهالسّلام و عالمه غیر معلّمه، فاضله، کامله و ... پدر بزرگوار آن حضرت، اوّلین پیشواى شیعیان حضرت امیرالمؤمنین على بن ابیطالب علیهماالسّلام، و مادر گرامى آن بزرگوار، حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها می باشد.
در آن زمان که صدیقه کبری (علیها السلام) به این گوهر دریای عصمت و طهارت باردار بود، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مدینه حضور نداشتند و به سفری رهسپار بودند. هنگامی که وجود مقدس زینب کبری (سلام الله علیها) متولد گشت، صدیقه طاهره (علیها السلام) به امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود که چون پدرم در سفر است و در مدینه حضور ندارد، شما این دختر را نام بگذارید. آن حضرت فرمود: من بر پدر شما سبقت نمی گیرم، صبر نما که به این زودی رسول خدا باز خواهد گشت و هر نامی که صلاح داند بر این کودک می نهد.
هنگامی که سه روز گذشت، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مراجعت نمود و و همانگونه که رسم و سیره رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بود، نخست، به منزل حضرت زهرا (علیها سلام ) وارد گشتند.
با توجه به علم فراگیر حضرت زین العابدین علیه السلام و مقام امامت و عصمتش با وجود حاکمیت شدید جوّ خفقان و استبداد اموی، امام در خلال بیانات مختلفی که به مناسبتهای گوناگون ایراد می کرد و یا در قالب دعا و مناجات و نامهها و رسالههایی که برای اصحاب مینوشت، رهنمودهای متعددی در زمینه امور سیاسی جامعه به امت اسلام و پیروان خود ارائه فرموده است.
در این قسمت به بعضی از اصول تفکر و عملکرد سیاسی امام اشاره میشود:
بیان صریح حقایق
1ـ بیان صریح حقایق مربوط به وضعیت سیاسی جامعه و تبیین جریان حق و جریان باطل. مانند آنچه در خطبه با اهل کوفه، سخن با «منهال»، خطبه در شام، خطبه در بازگشت به مدینه و. . . . انجام گرفت.
در این زمینه، هرجا مصلحت اقتضا میکرد، جریان باطل را افشا میفرمود و هر جا مصلحت نبود، با بیان ویژگیهای جریان حق و سختیهایی که در پی دارد، فهم تطبیقی جریان باطل را به مخاطبین خود وا میگذاشت. چنانچه در خطبهی خود موقع ورود به مدینه چنین کرد. این نوعی شگرد پیچیده سیاسی است که هم حقایق برای مردم تبیین شده و هم بهانهای به دست دشمن داده نشده است.