سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یاوران مهدی (عج)
آخرین مطالب


لوگوها


(( نمایشنامه خطبه غدیر ))


  • تاریخ ارسال : پنج شنبه 89/4/10, 2:12 عصر
  • دسته بندی :
  • نویسنده : لیلة القدر

[تصویر: 1262275808_79_6e4ab69355.jpg]

 کلوز شات
این نما از بالای سر شروع می شود تا بالای سینه. در این نما بیشتر دیالوگها صورت می پذیرد و وقایع را به بیننده می رساند.
مدیوم کلوزآپ
این نما از بالای سر شروع و به زیر گردن و قسمتی از شانه ختم می شود . از این نما بیشتر برای نشان دادن حالت بازیگر که چه حسی را دنبال می کند استفاده می شود.
کلوزآپ
این نما از بالای سر تا زیر چانه محدود می شود. از این نما بیشتر برای حالتهای ترس و واهمه و وحشت استفاده میشود.
اکستریم کلوزآپ
از این نما برای دقت در جزئیات سوژه استفاده میشود. مثلاً اکستریم کلوزآپ سوژه آن چشم، آگاهی شخصیت را از موضوعی می رساند.


اینسرت
این نماها برای اتصال دونما برای یکدیگر استفاده میشود. و خاصیت دیگر آن نمای معرفی است.
اکستریم لانگ شات
این نما برای نشان دادن کل محیط و معرفی آن به تماشاگر مورد استفاده قرار می گیرد.
لانگ شات
این نما کمی محدود تر از اکستریم لانگ شات است. و برای معرفی و نشان دادن مکان مورد نظر استفاده میشود. این نما بیشتر تنهایی فرد را نشان میدهد.
مدیوم لانگ شات
این نما کمی بازتر و بزرگتر از فول شات است. از این نما برای نشان دادن کلی سوژه و ارتباط آن با فضای اطراف استفاده می شود.
فول شات
نمای کامل از سوژه برای معرفی ظاهری او و حالت او برای اینکه می خواهد چکار کند.
نی شات
این نما بیشتر حالت حمله دارد و بیشتر در فیلمهای وسترن آمریکایی که حالت هجومی دارند مورد استفاده قرار می گیرد.
مدیوم شات
این نما از بالای سر شروع می شود و به کمر ختم می شود . این نماها بیشتر دو نفره هستند.
معادل انگلیسی اصطلاحات :
شات Shot
اکستریم لانگ شات   Extreme. Long. Shot
لانگ شات Long. Shot
مدیوم لانگ شات Medium. Long. Shot
فول شات   Full. Length . Shot
نی شات   Knee. Shot
مدیوم شات Medium. Shot
کلوز شات Close. Shot
مدیوم کلوز شات Medium. Close. Shot
کلوز آپ Close. Up
بیگ کلوز آپ Big. Close. Up
اکستریم کلوز آپ Extreme Close. Up
اینسرت Insert

[تصویر: 1261239271_79_ce01bf84da.jpg]


در دهه اخیر در زمان کارگردانانی مانند چارلی چاپلین در سینما از صدا استفاده نمی شد و بازیگران مجبور بودند با استفاده از احساسات و حرکات خود مفهوم را به بیننده برسانند. تصویر نقش مؤثری در القای حس به بیننده دارد. با استفاده از تصویر می توان مفاهیم مختلفی را فیلم بدست آورد. مثلاً اگر تصویربرداری سریع باشد یا کاتها و برشها در تدوین سریع باشد ریتم فیلم بالا می رود و هیجان و اضطراب را در بیننده افزایش می دهد. مانند فیلم ماتریکس که رد هر صحنه زدو خرد حداقل بیش از ?? کات وجود دارد که فیلم را هیجان انگیز می کند.
می خواهم در این مورد کمی بیشتر صحبت کنم و به سراغ نماهای دوربین می روم.
مثلاً اگر از نمای پایین فیلمبرداری شود سوژه را دارای عظمت و بزرگی می کند و یا برعکس اگر از نمای بالا فیلمبرداری شود سوژه دچار ضعف و ناتوانی می شود.
اگر در یک فیلم از نمای کج استفاده شود بیننده دچار التهاب و هیجان می شود و همچنین اگر بخواهیم تنهایی یک سوژه را نشان دهیم از نمای دور فیلمبرداری می کنیم.
همانطور که گفتیم تصویر نقش به سزایی در انتقال احساسات و عواطف به بیننده دارد اما در این میان نباید بازی بازیگر را دست کم گرفت . بازیگر می تواند با حالت چهره خود و یا دیالوگ خود در القاء احساس به بیننده مؤثر باشد. فیلمبرداری براساس نما صورت می گیرد. نما یک تکه کوچک شده از کل صحنه ای است که می خواهیم فیلمبرداری کنیم.
مطمئناً در فیلمهای سینمایی صحنه هایی را دیده اید که دوربین به دنبال سوژه حرکت می کند به این کار فیلمبرداری متحرک می گویند. این حرکت دوربین دست ما را باز می کند که هر کاری در صحنه انجام دهیم. اگر تا به حال با دوربین های دستی فیلمبرداری کرده اید بعد از فیلمبرداری متوجه شده اید که دوربین لرزش دارد اما در فیلمهای سینمایی این لرزش وجود ندارد . این به خاطر آن است که حرکت دوربین با ابزارهایی مانند: ریل، کرین، سه پایه و ... انجام می شود.
در حرکت ریل یا Travling دوربین بر روی چرخ قرار می گیرد ، شخصی مسئول حرکت چرخ است و آن را بر روی ریل جابجا می کند. فیلمبردار نیز بر روی چرخ، پشت دوربین قرار می گیرد و از صحنه فیلمبرداری می کند.
اما حرکت دیگری نیز وجود دارد که با حرکات قبلی کاملاً متفاوت می باشد. در این حرکت دوربین ثابت حرکت در صحنه توسط نرم افزارهای خود دوربین صورت می گیرد مثل Zoom کردن ، به ای حرکت ، حرکت اپتیکی می گویند.
در سینما یک کانون بسیار مهم وجود دارد و آن قانون خط فرضی است.
خط فرضی خطی است که حدو حدود حرکتی دوربین را مشخص می کند. یکی اگر دوربین از این خط عبور کند بدان معنی است که خط فرضی را شکسته است. و تماشاگر را دچار توهم می کند یا بیننده گیج و فراموش می کند که بازیگر کجای صحنه قرار داشته بود.  مثلاً  وقتی دو بازیگر رو به روی هم ایستاده اند و دوربین از سمت راست فیلمبرداری می کند وقتی دوربین به طرف مقابل یا سمت چپ می رود به این صورت دیده می شود که جای بازیگر ها عوض شده است.
اما راه حلهایی نیز برای شکستن خط فرضی وجود دارد که ریسک بزرگی است. این کار اغلب توسط کارگردانان بزرگ انجام می شود که تجربه فراوانی دارند.
منبع: مجتمع آموزشی آساد

جامعه طراحان فارسی زبان

forum.designator.ir/thread-209.html

 

 

 

 

 

 


لطفا به اشتراک بزارید تا همه استفاده کنند

  ارسال به نت ایران   محبوب کن - فیس نما     ارسال به کلوب   افسران   ارسال به افسران ولایت     شبکه اجتمایی سنگریها  


تبلیغات